English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
requirements of a contract U مقتضای عهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
requirements U احتیاجات
requirements U نیازمندیها
requirements U شرایط لازم
requirements U آنچه مورد نیاز است
requirements list U فهرست نیازمندیها
general requirements U نیازهای عمومی
admission requirements U شرایط پذیرش
reserve requirements U ذخائر مورد نیاز
requirements of the credit U شرایط اعتبار
the requirements of the law U مقر رات قانونی
the requirements of the law U انچه درقانون قید شده
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
by contract U بطور مقاطعه
all in contract U قراداد کلی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract with U عقد کردن
in contract U طبق قرارداد
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U : پیمان بستن
contract U کنترات پیمان .
contract U مقاطعه
contract U :قرارداد
contract U منقبض شدن
contract U عقد
contract U تعهد
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
parties to the contract U متعاملین
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین عقد
performance of a contract U اجرای قرارداد
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
prime contract U قرارداد اصلی
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U شبه عقد
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
provisions of a contract U شرایط قرار داد
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
labor contract U قرارداد کار
law of contract U قانون قرارداد
lease contract U اجاره نامه
lease contract U عقد اجاره
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U غیر واجب
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract U عقد فضولی
unconditional contract U عقد منجز
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
valid contract U عقد صحیح
validity of a contract U اعتبار قرارداد
validity of contract U صحت قرارداد
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract U عقد باطل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract U پیمان نامه
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
reward contract U عقد جعاله
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
the contract is still valid U قراردادباعتبار
the contract is still valid U خودباقی است
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
contract of sales U قرارداد فروش
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
gratuitous contract U عقد غیر معوض
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
executory contract U عقد موجل
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
forced contract U عقد مکره
formula of contract U صیغه عقد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
futures contract U قرارداد سلف
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
inoperative contract U عقد غیر نافذ
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
contract specification U مشخصات قرارداد
optional contract U خیاری
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
invalid contract U عقد فاسد
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work U پیمانکاری
irrevocable contract U عقد لازم
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
contract bonds and guarantees U ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
contract in set form U قرارداد تیپ
contract technical instructor U مربی فنی پیمانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com