English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
report program U برنامه گزارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
Other Matches
report U اطلاع دادن
report U شایعه
report U گزارش دادن
report U صدا
report U انتشار
report U خبردادن
report U معرفی کردن خود
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report U خبر
report U گزارش دیدبانی
report U صدای شلیک
report U شهرت
report U گزارش دادن به
report U گزارش
the report goes U چنین گویند
report U گواهی
report U مدرک
report generator U نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
periodic report U گزارش دورهای
report generator U برای تامین گزارش کامل
of good report U نیک نام
report generator U مولد گزارش
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
report generator U گزارش زا
progress report U گزارش پیشرفت کار
readiness to report U حاضر جوابی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
report file U فایل گزارش
quarterly report U گزارش سه ماهه
report generation U گهارش زایی
report generation U تولید گزارش
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
management report U گزارش مدیریت
feeder report U گزارشات بعدی
feeder report U گزارشات تکمیلی
error report U گزارش خطا
draft report U گزارش نیمه نهایی
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
docking report U گزارش تعمیر ناو
detailed report U گزارش مشروح
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
final report U گزارش نهایی
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report U تعرفه خدمتی
internal report U گزارش داخلی
interim report U گزارش پیشرفت کار
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
hot report U اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
hot report U گزارش مهم
flash report U گزارش برق اسا
flash report U گزارش انی
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
press report U گزارش خبری
to draw up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
viva report U گزارش شفاهی
to report oneself U حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to report for duty U برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
report generator U تولیدگزارش
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report writer U گزارش نویسی
report writer U نویسنده گزارش
schedule report U گزارش زمانبندی شده
school report U گزارش اموزشگاه
self report inventories U پرسشنامههای خودسنجی
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
situation report U گزارش وضعیت
snap report U گزارش فوری یا انی
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
status report U گزارش وضعیت
subemit a report U گزارش دادن
submit a report U گزارش دادن
survey report U گزارش بازرسی
technical report U گزارش فنی
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
report card U کارنامه
annual report U گزارش سالانه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
contact report U گزارش اخذ تماس
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
report cards U کارنامه
annual report U گزارش سالیانه
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
command report U گزارش فرماندهی
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report tothe director U خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
report progarm generator U تولیدبرنامه گزارش
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
report progarm generator U مولدبرنامه گزارش
a true and accurate report U گزارشی درست و دقیق
report progarm generator U زبان ار- پی- جی
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
project technical report U گزارش فنی پروژه
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
project technical report U گزارش فنی طرح
The details of the report were verified by the police. U جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
practical extraction and report language U زبان برنامه نویسی مفسر
to report somebody [to the police] for breach of the peace U از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
program U برنامه نوشتن
program U برنامه دادن برنامه ریختن
program id U شناسنامه برنامه
program U برنامه ریزی کردن
program U دستور
program U برنامه
program U برنامه دارکردن
program U برنامه تهیه کردن
program U دستور کار
program U برنامه دستور
program U روش کار پروگرام
program U نقشه
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
assembly program U برنامه اسمبلی
authorized program U برنامه مجاز
program verification U عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
program text U متن برنامه
program testing U تست برنامه
background program U برنامه پس زمینهای
background program U برنامه زمینهای
proofing program U برنامه محک
benchmark program U برنامه محک
proprietary program U برنامه اختصاصی
reentrable program U برنامه قابل بازگذشت
reentrant program U برنامه بازگذشتی
relocatable program U برنامه جابجاپذیر
background program U برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
program testing U ازمایش برنامه
program switch U گزینه برنامه
program priority U اولویت برنامه
program package U بسته برنامه
program overlay U جایگذاشت برنامه
program of targets U برنامه اماجها
program of targets U برنامه هدفها
program of instruction U برنامه تدریس
program of instruction U برنامه اموزش
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program module U واحد برنامه
program manager U بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager U مدیر برنامه ها
program maintenance U نگهداری برنامه
program maintenance U نگهداشت برنامه
program product U محصول برنامه
program product U فراورده برنامه
program proving U اثبات برنامه
program structure U ساخت برنامه
program storage U انباره برنامه
program stop U توقف برنامه
program step U گام برنامه
program stack U پشته برنامه
program specification U مشخصه برنامه
program specification U خصیصه برنامه
program segment U قطعه برنامه
program section U بخش تهیه برنامه ها
program section U بخش برنامه ها
program schema U الگوی برنامه
program run U رانش برنامه
program relocation U جابجایی برنامه
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program line U فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
utilitu program U برنامه کمکی
tutorial program U برنامه خوداموز
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
troop program U برنامه تشکیل یکانها
transient program U برنامه گذرا
training program U برنامه اموزش
production program U برنامه تولید
test program U برنامه ازماینده
target program U برنامه هدف
target program U برنامه مقصود
systems program U برنامه سیستم
utility program U برنامه سودمند
auxiliary program U برنامه کمک [رایانه شناسی ]
program selector U انتخابگربرنامه
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
weight program U تمرین وزنه برداری
source program U برنامه مبداء
vhsic program U Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program U برنامه استفاده کننده
user program U برنامه کاربر
utility program U برنامه مفید
system program U برنامه سیستم
active program U برنامه دائر
antivirus program U برنامه ضد ویروس
security program U برنامه حفافتی
application program U برنامه کاربردی
scatter program U نمودار پراکنده
reusable program U برنامه قابل استفاده مجدد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com