English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relative code U کد نسبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
relative U اختلاف بین یک عدد و مقدارواقعی آن
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
relative U اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
relative U نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
relative value U مقدار نسبی
self relative U نسبی
self relative U نسبت بخود
relative U وسیله ورودی
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
relative U وابسته
relative U خودی نسبی
relative U خویشاوند
relative U راجع
relative U نسبی
relative U اعتباری
relative U اضافی
relative U منسوب
relative importance U اهمیت نسبی
relative in law U خویشاوند سببی
relative impediment U محظور شرعی برای عروسی
relative income U درامد نسبی
relative jurisdiction U صلاحیت نسبی
relative maximum U ماکزیمم نسبی
relative location U قرار دادن
relative majority U اکثریت نسبی
relative location U ترتیب نسبی
relative conjunction U حرفربط
relative clause U ربطی
relative clause U شبهجمله
relative frequency U بسامد نسبی
relative humidity U نم نسبی
relative humidity U رطوبت نسبی
relative maximum U حداکثر نسبی
relative minimum U می نیمم نسبی
self relative address U نشانی نسبی
relative prices U قیمتهای نسبی
relative solubility U انحلالپذیری نسبی
relative solvation U حلالپوشی نسبی
relative supersaturation U ابر سیری نسبی
relative term U لفظ نسبی
relative value of pieces U ارزش نسبی سوارها
relative velocity U سرعت نسبی
relative precision U دقت نسبی
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
relative minimum U حداقل نسبی
relative motion U حرکت نسبی
relative movement U حرکت نسبی
relative nullity U بطلان نسبی
relative permeability U ضریب نفوذپذیری
relative permeability U نفوذپذیری نسبی
relative permitivity U گذردهی نسبی
relative permittivity U ضریب دی الکتریک
relative viscosity U گرانروی نسبی
relative error U خطای نسبی
of relative importance U نسبتامهم
relative aperture U نسبت فاصله کانونی
relative aperture U ضریب کانونی عدسی
relative bearing U سمت نسبی ناو
relative bearing U گرای نسبی
relative bearing U جهت نسبی
relative coding U برنامه نویس نسبی
relative coding U برنامه نویسی نسبی
relative adjective U صفت موصولی
relative addressing U نشان دهی نسبی
maternal relative U خویشاوند مادری
relative wind U باد نسبی
paternal relative U خویشاوند پدری
paternal relative U اقارب پدری
relative address U نشانی نسبی
relative address آدرس نسبی
relative addressing U نشانی دهی نسبی
relative addressing U ادرس دهی رابطهای
relative complement U تفاضل [مجموعه] [ریاضی]
of relative importance U دارای اهمیت نسبی
relative density U چگالی نسبی
relative density U دانسیته نسبی
relative density U گرانی ویژه
relative dispersion U پراکندگی نسبی
relative deformation U تغییر شکل نسبی
relative compaction U تراکم نسبی
relative pronouns U ضمیر موصول
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
relative pronoun U ضمیر موصول
relative coordinate system U دستگاه مختصات نسبی
relative harmonic content U مانده نسبی
a matter of relative importance U موضوعی با اهمیت نسبی
relative dielectric constant U ثابت دی الکتریک نسبی
relative income hypothesis U بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
relative cell reference U ارجاع سل رابطهای
relative refractory period U دوره بی پاسخی نسبی
coefficient of relative efficiency organ U ضریب نسبی کارایی سازمان
M out of N code U سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
p code U روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
op code U رمز عمل
op code U code OPeration
op code U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
op code U رمزالعمل
code value U ارزش رمز
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
code U شماره
code name U اسمرمز
code U نشانه قراردادی
two out of five code U رمز دو از پنج
code U قانون قاعده مقرر
code U قانون
code U تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code U سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
code U برنامه دستورالعمل ها
code U مجموعه قوانین
code U علامت
code U رمز کردن
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code U کد
code U برنامه دستورالعملها
code U رمزی کردن
code U رمز
code U نظام نامه
code U کتاب قانون قرارداد
open code U سیستم رمز باز
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
operation code U رمزالعمل
reflected code U سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
operation code U کد عملیاتی
registration code U قانون ثبت اسناد
reentrant code U برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
private code U رمز محرمانه
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
object code U دستورالعمل مقصود
object code U برنامه مقصد
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
operation code U رمز عمل
redundant code U یک مقدار دهدهی کدشده به باینری با یک بیت اضافی تست
operations code U رمز عملیاتی
private code U کد محرمانه
optimized code U برنامه بهینه
precompiled code U کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
post code U کد پستی
polynomial code U رمز چند جملهای
optimum code U برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
order code U رمز دستور
panel code U علامت رمزپرده شناسایی
professional code U ضوابط حرفهای
progression code U رمز تصاعدی
operational code U کد عملیاتی
redundant code U رمزافزونه
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
quibinary code U کد
operations code U کد عملیاتی
quibinary code U رمز پنج دویی
pseudo code U شبه کد
pseudo code U شبه دستورالعمل
pseudo code U شبه برنامه
panel code U کد پرده مخابرات
relocatable code U برنامه جابجاپذیر
soundex code U کد حقوقی پرسنلی
soundex code U کد حقوقی
source code U کد منبع
penal code U حقوق جزا
spaghetti code U کد اسپاگتی
specific code U کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code U کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code U رمز خاص
specific code U کد مشخص
status code U رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
stop code U کد توقف
skeletal code U رمز اسکلتی
skeletal code U کد اسکلتی
result code U پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
return code U رمزبازگشت
retrieval code U رمز بازیابی
self checking code U رمز خودرس
self complementing code U کد خود مکمل
self correcting code U کد خود اصلاح
self validating code U کد خود معتبرکننده
severity code U رمزشدت
severity code U رمزسختی
skeletal code U برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
symbolic code U رمز نمادی
symbolic code U کد نمادی
tape code U کد نوار
criminal code U قوانینمربوطبهمجرمینومجازات
dialling code U پیششماره-کد
marine code U رمز
marine code U کد
marine code U علامت
source code U کد مبداء
code-named U رمزشده
code book U کتابرمزگشا
systematic code U رمز اصولی
telephone code U کد تلفن
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
transaction code U کد تغییرات
unused code U رمز بلا استفاده
usascii code U رمز اسکی امریکایی
weather code U پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com