Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
relative cell reference
U
ارجاع سل رابطهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reference cell
U
پیل مبنا
cell reference
U
ارجاع سل
reference cell
U
پیل مرجع
absolute cell reference
U
رجوع مطلق سل
relative
U
نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه
relative
U
منسوب
relative
U
اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
relative
U
دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
relative
U
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
self relative
U
نسبت بخود
relative value
U
مقدار نسبی
self relative
U
نسبی
relative
U
اختلاف بین یک عدد و مقدارواقعی آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
relative
U
وابسته
relative
U
خودی نسبی
relative
U
خویشاوند
relative
U
راجع
relative
U
نسبی
relative
U
اعتباری
relative
U
وسیله ورودی
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
relative
U
اضافی
relative clause
U
ربطی
relative minimum
U
می نیمم نسبی
relative clause
U
شبهجمله
relative movement
U
حرکت نسبی
relative motion
U
حرکت نسبی
relative minimum
U
حداقل نسبی
relative conjunction
U
حرفربط
relative maximum
U
حداکثر نسبی
relative maximum
U
ماکزیمم نسبی
relative importance
U
اهمیت نسبی
relative in law
U
خویشاوند سببی
relative income
U
درامد نسبی
relative jurisdiction
U
صلاحیت نسبی
relative location
U
ترتیب نسبی
relative location
U
قرار دادن
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
relative majority
U
اکثریت نسبی
relative impediment
U
محظور شرعی برای عروسی
relative velocity
U
سرعت نسبی
relative value of pieces
U
ارزش نسبی سوارها
relative term
U
لفظ نسبی
relative supersaturation
U
ابر سیری نسبی
relative solvation
U
حلالپوشی نسبی
relative plot
U
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
relative prices
U
قیمتهای نسبی
relative pronouns
U
ضمیر موصول
relative pronoun
U
ضمیر موصول
relative nullity
U
بطلان نسبی
relative permeability
U
ضریب نفوذپذیری
relative permeability
U
نفوذپذیری نسبی
self relative address
U
نشانی نسبی
relative permittivity
U
ضریب دی الکتریک
relative permitivity
U
گذردهی نسبی
relative wind
U
باد نسبی
relative viscosity
U
گرانروی نسبی
relative precision
U
دقت نسبی
of relative importance
U
دارای اهمیت نسبی
relative adjective
U
صفت موصولی
relative aperture
U
نسبت فاصله کانونی
relative aperture
U
ضریب کانونی عدسی
relative bearing
U
سمت نسبی ناو
relative bearing
U
گرای نسبی
relative bearing
U
جهت نسبی
relative code
U
کد نسبی
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
relative addressing
U
نشان دهی نسبی
relative addressing
U
ادرس دهی رابطهای
maternal relative
U
خویشاوند مادری
of relative importance
U
نسبتامهم
paternal relative
U
خویشاوند پدری
paternal relative
U
اقارب پدری
relative solubility
U
انحلالپذیری نسبی
relative address
U
نشانی نسبی
relative address
آدرس نسبی
relative addressing
U
نشانی دهی نسبی
relative coding
U
برنامه نویسی نسبی
relative compaction
U
تراکم نسبی
relative deformation
U
تغییر شکل نسبی
relative complement
U
تفاضل
[مجموعه]
[ریاضی]
relative error
U
خطای نسبی
relative frequency
U
بسامد نسبی
relative humidity
U
نم نسبی
relative humidity
U
رطوبت نسبی
relative density
U
چگالی نسبی
relative density
U
دانسیته نسبی
relative density
U
گرانی ویژه
relative dispersion
U
پراکندگی نسبی
reference
U
بازگشت مرجع
reference
U
دستیابی به محلی در حافظه
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reference
U
استفتاء کردن
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
reference
U
سفارش
reference
U
معرفی
reference
U
توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference
U
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference
U
راده
reference
U
لیست موضوعات مرتب شده
reference
U
اندیسی که ارجاعی به متن است
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference
U
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference
U
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference
U
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference
U
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
reference
U
توصیه
reference
U
ارجاع امر به داوری
reference
U
منبع
reference
U
عطف
reference
U
کتاب بس خوان بازگشت
with reference to
U
با اشاره به
with reference to
U
عطف به
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
reference
U
مراجعه رجوع
reference
U
مرجع
self reference
U
خود ارجاع
reference
U
کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference
U
ماخذ
reference
U
اشاره
in reference to
U
با اشاره به
reference
U
معرف
reference
U
توصیه
reference
U
سوابق
reference
U
مدارک
reference
U
مراجعه و رجوع کردن
reference
U
ارجاع
relative coordinate system
U
دستگاه مختصات نسبی
a matter of relative importance
U
موضوعی با اهمیت نسبی
relative refractory period
U
دوره بی پاسخی نسبی
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
relative harmonic content
U
مانده نسبی
relative dielectric constant
U
ثابت دی الکتریک نسبی
reference datum
U
سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference axes
U
محورهای مرجع
point of reference
U
آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
reference book
U
کتابمرجع
reference datum
U
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference electrode
U
الکترود مرجع
reference electrode
U
الکترود مبنا
reference edge
U
لبه مرجع
reference address
U
نشانی مرجع
punctuation for reference
U
زیر واژه
ideas if reference
U
افکار عطفی
implicit reference
U
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
map reference
U
فهرست شناسایی نقشه
reference sheet
U
برگ تعیین محل یکان برگ معرف
sortie reference
U
شماره پرواز
sortie reference
U
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
with reference to letter no
U
با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
print reference
U
شماره عکس هوایی
print reference
U
شماره سری عکس هوایی
reference frame
U
دستگاه مقایسهای
reference group
U
گروه مرجع
reference junction
U
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference signal
U
سیگنال مرجع
reference station
U
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reference time
U
زمان مرجع
reference
[testimonial]
U
مدرک
reference
[testimonial]
U
گواهی
letter of reference
U
معرفی نامه
letter of reference
U
توصیه نامه
reference sheet
U
برگ راهنما
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reference language
U
زبان مرجع
reference librery
U
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference line
U
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
reference number
U
اعداد مبنای نشانه روی
reference phase
U
فاز مبنا
reference piece
U
توپ مبنا
reference pilot
U
نمونه مرجع
reference point
U
نقطه مبنا
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
forward reference
U
ارجاع به جلو
cross-reference
U
شبکه چهارخانه
cross-reference
U
ارجاع متقابل
cross reference
U
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross reference
U
مراجعه متقابل
frames of reference
U
چهارچوب داوری
frame of reference
U
چهارچوب داوری
geographic reference
U
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
explicit reference
U
خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
external reference
U
مرجع خارجی
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
external reference
U
ارجاع خارجی
call by reference
U
فراخوانی با ارجاع
backward reference
U
ارجاع به عقب
cross-reference
U
سیستم مختصات
cross-reference
U
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
delusion of reference
U
هذیان بخود بستن
cross reference
U
سیستم مختصات
cross reference
U
شبکه چهارخانه
circular reference
U
ارجاع چرخشی
cross reference
U
ارجاع متقابل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com