Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
relations of production
U
رابطه تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relations
U
اقربا
relations
U
روابط
relations
U
مناسبات
space relations
U
روابط فضایی
economic relations
U
روابط اقتصادی
race relations
U
روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
international relations
U
رابطهسیاسیبینکشورها
diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیک
good relations
U
روابط حسنه
financial relations
U
روابط مالی
sexual relations
U
جماع
sexual relations
U
مقاربت جنسی
sexual relations
U
روابط جنسی
social relations
U
روابط اجتماعی
certain relations of the offender
U
blood of payment responsiblefor are offenceswho innon-internatinal money عاقله
public relations
U
روابط عمومی
good relations
U
مناسبات حسنه
matrimonial relations
U
علقه زوجیت
commercial relations
U
مناسبات تجاری
break of relations
U
قطع روابط کردن
p sexual relations
U
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
community relations
U
روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
industrial relations
U
روابط کارگر وکارفرما
marital relations
U
روابط زناشویی
community relations
U
قسمت روابط عمومی
interstate relations
U
روابط بین الدول
maternal relations
U
خویشان مادری
industrial relations
U
روابط صنعتی
diplomatic relations
U
روابط سیاسی
ideological relations
U
روابط ایده ئولوژیک
ideological relations
U
روابط ارمانی
labor relations
U
روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
to discontinue relations
[with somone]
U
رابطه قطع کردن
[با کسی]
civil military relations
U
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
interruption of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
to break off diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیکی را قطع کردن
[سیاست]
means end relations
U
روابط وسیله- هدف
international economic relations
U
روابط اقتصادی بین المللی
breach of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
good neigbourly relations
U
روابط حسن همجواری
severance of diaplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط دیپلماتیک
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
relations between load, shear and moment
U
رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
minnesota spacial relations test
U
ازمون روابط فضایی مینه سوتا
over production
U
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
over production
U
محصول زیادی
production
U
حاصل دادن
production
U
تولید کردن
production
U
فراوری
production
U
سرعت ساخت محصول
production
U
تولید
production
U
کنترل ساخت یک محصول
production
U
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production
U
محصول عمل
production
U
تولید محصول
production
U
اقامه
production
U
ارائه
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production
U
تولید حجم بزرگ محصولات
production
U
تولید دستهای
production
U
فراورده محصول
production
U
استخراج
production
U
ارائه ساخت
production
U
ایجاد
production
U
ساخت مواد برای فروش
production
U
عمل اوری ساخت
production
U
فرآورده کارگاه
production rule
U
قاعده
production routine
U
روال تولید
production account
U
حساب تولید
production technique
U
روش فنی تولید
production run
U
اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production technique
U
فن تولید
production rule
U
تولید
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
production programme
U
برنامه تولید
production missile
U
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
production of oil
U
استخراج نفت
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production part
U
بخش تولید
production period
U
دوره تولید
production process
U
فرایند تولید
production process
U
جریان تولید
production cost
U
ارزش ساخت
production process
U
روند ساخت
production planning
U
برنامه ریزی تولید
production program
U
برنامه تولید
production method
U
روش تولید
production capacity
U
فرفیت تولید
production coefficient
U
ضریب تولید
series production
U
سری سازی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
production platform
U
سکویتولیدات
production of sound
تولیدات صدا
production desk
U
میزمحصولات
surplus production
U
مازاد تولید
production adviser
مشاوره محصولات
electricity production
U
تولیدالکتریسیته
surplus production
U
فزونی تولید
track production
U
فهور هدف
track production
U
شروع تعقیب هدف
scale of production
U
مقیاس تولید
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
production time
U
زمان ساخت
production control
U
کنترل تولید
production cost
U
هزینه تولید
production efficiency
U
کارائی تولید
production efficiency
U
کارائی در تولید
production engineer
U
مهندس تولید
production facility
U
سهولت تولید
production frontier
U
مرز تولید
production function
U
تابع تولید
surplus production
U
تولید اضافی
production gap
U
شکاف تولید
production time
U
زمان تولید
volume of production
U
حجم تولید
production lines
U
خط تولید
census of production
U
امار سرشماری
cost of production
U
هزینه تولید
elasticity of production
U
کشش تولید
energy production
U
تولید انرژی
energy production
U
تولید نیرو
factor of production
U
عامل تولید
factory production
U
تولید کارخانهای
flow of production
U
جریان تولید
flow of production
U
گردش تولید
food production
U
تولید غذا
forces of production
U
نیروهای تولید
full production
U
تولید در حداکثرفرفیت
ingot production
U
تولید شمش
mass production
U
بس فراوری
census of production
U
امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
census of production
U
امارگیری در خصوص تولید
mass-production
U
تولید انبوه
agents of production
U
عوامل تولید
factors of production
U
عوامل تولید
production factors
U
عوامل تولید
aliterary production
U
فراورده یا محصول ادبی تالیف
aliterary production
U
تصنیف
an artistic production
U
عمل یا کار صنعتی
batch production
U
تولید زیاد یک نوع کالا
batch production
U
تولیدانبوه
production line
U
خط تولید
branches of production
U
شاخههای تولید
branches of production
U
رشتههای تولید
bulk production
U
تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
bulk production
U
تقسیم سوخت درفروف کوچک
mass production
U
تولید بمقدارزیاد
production management
U
مدیریت تولید
means of production
U
وسایل تولید
mechanical production
U
تولید ماشینی
mode of production
U
شیوه تولید
mode of production
U
وجه تولید
mode of production
U
طرز تولید
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
period of production
U
دوره تولید
pilot production
U
تولید نمونه
power of production
U
نیروی تولید
production index
U
شاخص تولید
means of production
U
ابزار تولید
full production
U
تولید کامل
mass production
U
تولید ماشینی
mass production
U
تولید انبوه
mass production of goods
U
تولید توده وار کالا
production video switcher
U
دکمهنمایشگرمحصولات
production possibility bondary
U
مرز امکانات تولید
production possibility frontier
U
مرز امکانات تولید
production of electricity by the generator
U
الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
steps in the production of electricity
U
مراحلتولیدالکتریسیته
production planning and control
U
برنامه ریزی و کنترل تولید
pig iron production
U
تولید اهن خام
To step up ( increase ) production.
U
سطح تولید رابالابردن
He works in the production section .
U
درقسمت تولید کار می کند
pilot line production
U
تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
aggregate production function
U
تابع تولید کل
production indifference curve
U
منحنی بی تفاوتی تولید
nuclear power production
U
تولید انرژی هستهای
piece production cost
U
ارزش تولید قطعه
production control room
U
اتاقکنترلمحصولات
production possibility curve
U
منحنی امکانات تولید
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
multi stage production
U
تولید چند مرحلهای
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
net primary production
U
تولید خالص نخستین
homogeneous production function
U
تابع تولید همگن
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
labor intensive production
U
تولید کاربر
mass production of goods
U
تولید انبوه کالا
fixed production coefficients
U
ضرایب تولید ثابت
large scale production method
U
روش تولیدبه مقیاس وسیع
linear homogenous production function
U
تابع تولید خطی همگن
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
production/export riser system
U
صادراتدستگاهپایه
production/export riser system
U
تولیدات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
