Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
record as target
U
اماج را ثبت کنید
record as target
U
ثبت کردن بعنوان هدف
record as target
U
ثبت اماج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
target
U
حد و مرز
target
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
target
U
سپر
target
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target
U
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
target
U
سینه حریف
target
U
هدف فرود هدف شمشیرباز
target
U
گل
target
U
سیبل
target
U
تخته هدف
target
U
تیر نشانه
target
U
نقطه برداشت یا قرائت
target
U
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
target
U
دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
on target
U
روی هدف
target
U
نشانگاه
on target
U
بالای اماج زمان روی هدف
target
U
هدف
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
known target
U
هدف شناخته شده یا مشخص
known target
U
هدف معلوم
target
U
نشان
target
U
هدف گیری کردن
target
U
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
target
U
هدف مشخص
target
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
target
U
اماج
target aquisition
U
سیستم هدف یابی
target chart
U
نقشه هدفهای بمباران هوایی
target captain
U
عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
auxiliary target
U
هدف کمکی
area target
U
هدف منطقهای
area target
U
اماج منطقهای
target designation
U
سیستن انتخاب هدف
auxiliary target
U
نقطه کمکی
target description
U
شرح هدف
target description
U
شرح مشخصات هدف
target description
U
خصوصیات هدف
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
off target hit
U
ضربه بی ارزش شمشیرباز
target computer
U
کامپیوتر هدف
target designation
U
روش انتخاب هدف
lost target
U
تیر خطا
crossing target
U
هدفهای متحرک عرضی
fleeting target
U
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
scheduled target
U
اماج طبق برنامه
silhouette target
U
ادمک
silhouette target
U
سایه هدف
silhouette target
U
هدف مصنوعی هیولای هدف
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
phantom target
U
جعبه بازاوا
fresh target
U
هدف جدید
point target
U
اماج نقطهای
linear target
U
هدفهای درخط
linear target
U
هدفهای خطی
opportunity target
U
هدف ناگهانی
opportunity target
U
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
pinpoint target
U
هدف نقطهای
pinpoint target
U
هدف دقیق تعیین شده
planned target
U
هدف طرح ریزی شده
planned target
U
اماج طرح ریزی شده هدف پیش بینی شده
disappearing target
U
هدف غایب شونده هدف ناپایدار
disappearing target
U
هدف ناپدید شونده
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
target array
U
نیمرخ هدف
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
target arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی
target audience
U
جماعت هدف تبلیغات
target audience
U
گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
target audience
U
افراد مورد نظر
target behavior
U
رفتار اماج
target bow
U
کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
target area
U
منطقه هدف
target archery
U
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
demolition target
U
هدف تخریب
strategic target
U
هدف مهم نظامی
target allocation
U
واگذاری هدف
target allocation
U
سهمیه بندی هدف
target angle
U
زاویه هدف
target aquisition
U
سیستم تجسس هدف
crossing target
U
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
crossing target
U
هدف متحرک
target cap
U
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
target system
U
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system
U
سیستم هدفها
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
target routine
U
روال هدف
target round
U
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target rifle
U
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
target rifle
U
تفنگ مشقی
target range
U
مسافت هدف میدان تیر مشقی
target range
U
برد هدف
target programm
U
برنامه هدف
target program
U
برنامه هدف
target program
U
برنامه مقصود
target profit
U
سود مطلوب
time on target
U
زمان روی هدف
time on target
U
اتش زمان روی هدف
target-oriented
<adj.>
U
هدف دار
target-oriented
<adj.>
U
مقصد گرا
target-oriented
<adj.>
U
هدف گرا
To hit the target.
U
بهدف خوردن
soft target
U
هدفبدوندفاع
target areas
U
ناحیههدف
transient target
U
هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
transient target
U
هدف متحرک
time over target
U
زمان رسیدن روی هدف زمانی که هواپیما روی هدف می رسد
time on target
U
زره
target profit
U
سود مورد نظر
target price
U
قیمت موردنظر
triplane target
U
هدف کش زیرابی
target indicator
U
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
target indications
U
اطلاعات مربوط به هدف
thermal target
U
هوای گرم بالارونده برای بالون
target indications
U
عناصر هدف
target grid
U
مختصات هدف
target grid
U
شبکه هدف
target folders
U
پوشههای پرونده هدف پوشه اطلاعات هدف
target echo
U
علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
target dossiers
U
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
target dossiers
U
پرونده هدفها
target diving
U
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
target disk
U
دیسک مقصود
target language
U
زبان هدف
target language
U
زبان مقصود
target price
U
قیمت مورد نظر
target point
U
تیر نوک تیز
target pattern
U
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
target overlay
U
کالک هدفها
target overlay
U
کالک اماج
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
target of opportunity
U
هدف انی
target of opportunity
U
هدف ناگهانی
point target
U
هدف کوچک
target list
U
لیست هدفها
target list
U
لیست اماجها
target market
U
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
target materials
U
مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
record
U
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record
U
یادداشت سخنرانی
record
U
یادداشت درسی
on record
U
ثبت شده
off the record
<idiom>
U
خصوصی
record
U
هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record
U
سجل بایگانی
record
U
مدرک کتبی سابقه
record
U
دفتر
record
U
ثبت
record
U
سابقه
record
U
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record
U
پرونده
record
U
ضبط کردن
record
U
ثبت کردن
record
U
مدرک ثبت کردن
record
U
نام نیک
record
U
یادداشت کردن
record
U
ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record
U
ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record
U
مجموعه موضوعات داده مربوطه
record
U
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record
U
رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record
U
لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record
U
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record
U
تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record
U
حجم داده در یک رکورد
record
U
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record
U
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record
U
رکورد داده در یک فایل زنجیری
record
U
یادداشت بایگانی
record
U
ثبت گواهی ثبت شده
record
U
صفحه گرامافون
record
U
رکورد
record
U
ضبط شدن
record
U
یادداشت نگارش
off the record
U
محرمانه و خصوصی
record
U
پیشینه
off-the-record
U
محرمانه و خصوصی
record
U
صورت جلسه سابقه
record
U
نگاشتن
record
U
سابقه مدرک
record
U
ثبت کردن ضبط کردن
record
U
تاریخچه
record
U
: ثبت
record
U
بایگانی ضبط
record
U
صورت مذاکرات
record
U
حد نصاب مسابقه
record
U
نوشته
target detection radar
U
رادارحمایتکنندههدف
target offset methode
U
روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
target information center
U
مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
air target mosaic
U
مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
gun target line
U
خط توپ هدف
target approach point
U
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
air target chart
U
نمودارهدفهای هوایی
target information center
U
مرکز اطلاعات هدف
aerial target aquisition
U
هدف یابی هوایی
air target chart
U
نقشه هدفهای هوایی
The aim
[target]
is 5 Euros.
U
هدف
[کسب]
۵ ایرو است.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com