English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reciprocal U متقابل
reciprocal U معوض
reciprocal U مقدارعکس
reciprocal U متقابل معکوس
reciprocal U روانه کردن متقابله
reciprocal U متقابله
reciprocal U عمل متقابل
reciprocal U معکوس دوجانبه
reciprocal U دو طرفه
reciprocal U دو جانبه
reciprocal U معکوس
reciprocal U دو سویه
reciprocal U تقابلی
reciprocal U عکس
reciprocal U دوجانبه
reciprocal laying U نشانه روی متقابله
reciprocal inhibition U بازداری تقابلی
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
reciprocal agreement U قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement U توافق دو جانبه
reciprocal innervation U تحریک عصبی تقابلی
reciprocal laying U روانه کردن متقابله توپها
reciprocal trading U مبادله متقابل
reciprocal trading U داد و ستدمتقابل
reciprocal treatment U معامله متقابله
reciprocal wavelength U طول موج وارونه
border U حاشیه زه
border U دوره
border U حریم
border U فضای اطراف متن نمایش داده شده یا چاپ گرفته شده
border U حاشیه دار کردن
at the border to U دم مرز به
border U حاشیه فرش
S-border U حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
border U کناره
border U لبه دارکردن
border U لبه
border U مرز
border U پشته خاکی
border U مجاور بودن
border U حاشیه گذاشتن
border U سجاف کردن
border U لبه گذاشتن
border U کناره مرز
border U خط مرزی
border U زه
border U کران
border U حاشیه
border U سرحد
border U پشته
border U کنار
cartouche border U قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
carnation border U حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود
baberpole border U شیرازه بافته شده از دو رنگ
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
border installations U تاسیسات مرزی
meander border U [طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
crab border U حاشیه خرچنگی [فرش]
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
border stone U جدول
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
border break U ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
border method U روش نواری
border line U خط راهنما
border line U خط کنار
border line U خط راهبر
border line U خط حاشیه
border crosser U عبور کنندگان از مرز پناهندگان
border break U ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
border stone U سنگ مرزی
cathode border U مرز کاتد
border police U پلیس مرزبانی
herbaceous border U محوطهگیاهی
border post U ساختمانمرزبانی
border guard U پلیس مرزبانی
purple border U حاشیهارغوانی
border land U زمین مرزی
smuggler [of people across a border] U قاچاقچی آدم [در سر مرز]
border check irrigation U ابیاری نواری
curled leaf border U حاشیه با برگ های مجعد که در فرش های ترکمن بکار می رود.
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
border ditch irrigation U ابیاری نواری
He crossed the frontier(border-line). U ازمرز رد شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com