Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rail
U
الت میانی در و پنجره
rail
U
دست انداز کمرکش در و پنجره
rail
U
نرده کشیدن توبیخ کردن
rail
U
نرده
rail
U
توبیخ
rail
U
سرکوفت طعنه
rail
U
ریل خط اهن
rail
U
وادارمیانی در و پنجره
rail
U
ریل
rail
U
شینه
z rail
U
ریل یا شینه "زد"
third rail
U
ریل کنتاکت
by rail
U
باقطار
by rail
U
با راه اهن
rail
U
خط اهن
per rail
U
با راه اهن
rail
U
سرزنش
self loading
U
پرشونده خودکار
loading
U
بارکنش
self loading
U
فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading
U
بارگیری
loading
U
بار محموله
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
loading
U
بار
loading
U
بارگذاری
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
loading
U
فرفیت بارگیری
loading
U
فرفیت
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
loading
U
بار گذاری
loading
U
عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading
U
پر کردن سلاح
guard rail
U
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail
U
جان پناه
guard rail
U
نرده دست انداز راه پله
guide rail
U
ریل راهنما
grooved rail
U
ریل شیاردار
grab a rail
U
خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
cross rail
U
نردهمیانی
closure rail
U
ریلفرعی
check-rail
U
ریلتنظیم
balance rail
U
ریلتوازن
fishplate rail
U
ریل وصلهای
fishplate rail
U
ریل پشت بندی
free on rail
U
تحویل در راه اهن
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
guide rail
U
شینه راهنما
hand rail
U
نرده
rail bond
U
پل ریل
rail capacity
U
فرفیت راه اهن
rail capacity
U
حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
rail spike
U
میخ یا پیچ ریل
rail tanker
U
واگن مخزن دار
railroad rail
U
ریل راه اهن
manning the rail
U
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
ship's rail
U
راه اهن منتهی به کشتی
to rail a place
U
گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
rail joint
U
اتصالریل
hug the rail
U
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
rail switch
U
دوراهی
hand rail
U
دست انداز نرده
hand rail
U
دست انداز
hand rail
U
جانپناه
hand rail
U
دستگیره نرده
hand rail
U
جان پناه
post and rail
U
مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
guard-rail
U
ریل نگهدار حائل ریل
chair-rail
U
[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
bullhead rail
U
ریل سردوبل
catch a rail
U
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
picture rail
U
قابعکس
towel rail
U
میلهحوله
top rail
U
ریلبالایی
sliding rail
U
ریلمتحرک
bottom rail
U
پاسار
chancel-rail
U
نرده مشبک
[کلیسا]
guard-rail
U
نرده
transport by rail
U
حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
frieze-rail
U
نرده پیشخوان
cross-rail
U
اسکلت چوبی
communion-rail
U
نرده محراب
choir-rail
U
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
chancel-rail
U
دیواره مشبک
[کلیسا]
sill rail
U
ریلپایه
side rail
U
ریلکناری
conductor rail
U
شینه هادی
damper rail
U
ریلدمبر
hammer rail
U
ریلچکش
lock rail
U
ریلقفلشده
metal rail
U
ریلفلزی
rail section
U
بخشریل
rail track
U
خطآهن
rail track
U
مسیرریل
rub rail
U
ریلساینده
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
safety rail
U
سپرامنیتی
running rail
U
ریلسیار
conductor rail
U
ریل هادی شمش هادی
contact rail
U
ریل کنتاکت
loading bunker
U
بارگیریانبارزغال
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
pre loading
U
بارگیری اولیه
loading area
U
قسمتلودینگ
point of loading
U
نقطه بارگیری
muzzle loading
U
سر پر
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
loading time
U
زمان بارگیری
loading dock
U
بارگیریبارانداز
loading door
U
فشاردر
transverse loading
U
بارگذاری روی پایه
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
truck loading
U
سربار کامیون
separate loading
U
مهمات مجزا
separate loading
U
مجزا پرشونده
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
rate of loading
U
میزان بارگذاری
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
up line loading
U
انتقال یک کپی از یک برنامه
loading table
U
جدول بارگیری
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
direct loading
U
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
disc loading
U
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
drag loading
U
فشار کششی
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drift loading
U
دهانه
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
factor loading
U
وزن عاملی
frequency loading
U
بارکنش فرکانسی
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
horizontal loading
U
کولاس افقی
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
indirect loading
U
بارگذاری غیرمستقیم
diffraction loading
U
منتجه فشار
diffraction loading
U
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
base loading
U
بار اولیه
bill of loading
U
بارنامه کشتی
bill of loading
U
جواز کشتی
breech loading
U
ته پر
breech loading
U
پر کردن تفنگ از ته
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
cease loading
U
پر نکنید
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
cross loading
U
سر شکن کردن بارها
cross loading
U
تقسیم بارهای هواپیما
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
cycles of loading
U
دورههای بار
density of loading
U
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
lane loading
U
سربار خط عبوری
loading apron
U
نوار بارگیری
loading scale
U
مقیاس بارگیری
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading duration
U
مدت بار گذاری
loading routine
U
روال بارکننده
loading point
U
نقطه بارگیری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
loading rack
U
سکوی بارگیری
loading point
U
نقطه سوارشدن
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
loading coil
U
پیچک بار افزای
loading site
U
محل بارگیری
loading speed
U
سرعت بار گذاری
loading station
U
ایستگاه بارگیری
loading bucket
U
سطل بارگیری
loading capacity
U
بار گیری
loading capacity
U
فرفیت
loading bridge
U
پل بارگیری
loading site
U
سکوی بارگیری
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
loading chart
U
جدول بارگیری
loading space
U
فضای قابل بارگیری
rail borne vehicle
U
وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
single curtain rail
U
ریلپردهتکی
single rail logic
U
منطق تک خطی
bonding resistance of rail
U
مقدار مقاومت اتصال به ریل
bottom side rail
U
ریللغزندهزیرین
top rail of sash
U
حمایلریلی
pedestrian guard rail
U
جانپناه برای پیاده رو
rail cambering machine
U
دستگاه ریل خم کن
strategic concentration by rail
U
نشرمسکوکات فلزی
strategic concentration by rail
U
سیستم پولی فلزی
skidding door rail
U
ریل زیر در کشویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com