Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radio wave
U
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave
U
موج رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio
U
پیام رادیویی فرستادن
radio
U
با رادیومخابره کردن
radio
U
رادیویی
radio
U
رادیو
a radio
U
رادیو
radio
U
بی سیم
radio
U
با بی سیم مخابره کردن
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio prospecting
U
کشف معادن با رادیو
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
radio relay
U
رادیو رله
radio relay
U
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active
U
رادیواکتیو
radio active
U
دارای تشعشع اتمی
radio astronomy
U
اختر شناسی رادیویی
radio approach
U
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio approach
U
دستگاه تقرب رادیویی
radio altimeter
U
ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio alimeter
U
فرازیاب رادیویی
radio activity
U
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio procedures
U
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio waves
U
امواج رادیویی
radio frequency
U
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio frequency
U
فرکانس بالا
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
radio source
U
چشمه شبه اختری
radio source
U
چشمه اخترواره
main radio
U
اطاق اصلی بی سیم ناو
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
field radio
U
رادیوی قابل حمل صحرایی
field radio
U
بی سیم صحرایی
radio guard
U
نگهبان بی سیم
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio operator
U
بی سیم چی
radio operator
U
متصدی بی سیم
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
radio link
U
پیوند رادیویی
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
radio horizon
U
افق رادیویی
directional radio
U
رادیوی جهت دار
radio beacon
U
بیکن رادیویی
radio beacon
U
انتن بی سیم
radio engineering
U
تکنیک رادیو
radio engineering
U
مهندسی رادیو
radio ferquency
U
بسامد رادیویی
radio fix
U
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio fix
U
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio frequencies
U
فرکانسهای رادیویی
radio set
U
دستگاه رادیو
radio sextant
U
سکستانت رادیویی
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
radio silence
U
سکوت رادیویی
radio sonobuoy
U
بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio star
U
اختر رادیو
radio telegraphy
U
تلگراف بیسیم
radio telephony
U
تلفن بیسیم
radio tube
U
لامپ رادیو
radio dicipline
U
انضباط مکالمه بی سیم
radio dicipline
U
انضباط رادیویی
radio beacon
U
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio bearing
U
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio broadcasting
U
پخش رادیویی
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button
U
دکمه رادیو
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
radio carpal
U
زندی مچی
radio centeral
U
مرکز بی سیم
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
radio control
U
فرمان رادیویی
radio control
U
دستگاه کنترل بی سیم
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio day
U
یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
radio detection
U
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
radio telescope
U
رادیوی نجومی
radio telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone
U
تلفن بی سیم
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
pirate radio
U
خبرپراکنیغیرقانونی
radio-controlled
U
وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
radio telescope
U
رادیو تلسکوپ
radio telescope
U
تلسکوپ رادیویی
radio telescope
U
رادیوتلسکوپ
radio telescopes
U
رادیوی نجومی
radio telescopes
U
رادیو تلسکوپ
radio telescopes
U
تلسکوپ رادیویی
radio telescopes
U
رادیوتلسکوپ
radio section
U
بخشرادیو
to tune in TV
[radio]
U
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
radio-telephone
U
تلفن بی سیم
radio-telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
wired radio
U
پخش با سیم
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
auto radio
U
رادیوی اتومبیل
radio antenna
U
آنتنرادیویی
radio-telephones
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
U
تلفن بی سیم
radio mast
U
بخشرادیو
radio frequency amplifier
U
فزون ساز بسامد رادیویی
radio frequency choke
U
چوک رادیو
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer
U
مبدل بسامد رادیویی
automobile radio equipment
U
رادیوی اتومبیل
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
radio call sign
U
معرف رادیویی
airborne radio relay
U
سیستم رادیو رله هوابرد
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio direction finding
U
جهت یابی بی سیم
radio direction finding
U
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio position finding
U
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radio telephone transmitter
U
فرستنده تلفن بیسیم
radio metal locator
U
فلزیاب رادیویی
radio data link
U
ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio frequency biasing
U
بایاسینگ فرکانس بالا
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
portable CD radio cassette recorder
U
ضبطورادیو
portable CD radio cassette recorder
U
جایگاهCD
personal radio cassette player
U
رادیووضبطصوتشخصی
tuned radio frequency receiver
U
رادیو با بسامد میزان شده
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
high frequency radio direction finding
U
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
wave
U
موج زدن
wave
U
موج رادیویی
wave
U
موجی بودن موج زدن
wave
U
هیجان
wave
U
موج
To wave at someone.
U
به کسی دست تکان دادن
wave off
U
به زمین ساییده شدن هواپیما
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave off
U
فرود همراه با سایش
to wave away
U
باشاره دست بیرون کردن
the wave
U
دریا
wave
U
فر موی سر دست تکان دادن
new wave
U
نیوویو
wave
U
خیزاب
wind wave
U
خیز اب ناشی از باد
wind wave
U
موج باد
wave base
U
سطحموج
to wave one's handkerchief
U
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
wave function
U
تابع موجی
wave height
U
ارتفاعموج
wave wall
U
دیوارموج
wave clip
U
گیرهفر
translation wave
U
موجبرگردان
sawtooth wave
U
موج دنده ارهای
seismic wave
U
ارتعاشاتزمینلرزه
wave of excitation
U
موج تهییج
wave form
U
شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave form
U
شکل موج
wave equation
U
معادله موج
wave drag
U
پسای موج
wave velocity
U
سرعت موج
wave speed
U
سرعت موج
wave celerity
U
سرعت موج
wave bands
U
باندهای موج
wave band
U
باند موج
wave band
U
دسته امواج رادیو
wave amplitude
U
دامنه موج
WAVE file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
velocity of a wave
U
سرعت پخش موج
ultrashort wave
U
موج خیلی کوتاه
transient wave
U
امواج سیار
wave propagation
U
انتشار موج
travelling wave
U
موج سیار
wave frequency
U
بسامد موج
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
wave number
U
عدد موج
wave motion
U
انتشار موج
wave motion
U
حرکت موج
wave motion
U
حرکت موجی
wave mecanics
U
مکانیک موجی
wave parameter
U
پارامتر موج
wave length
U
طول موج
wave kick
U
حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
wave pressure
U
فشار حاصل از موج
wave guide
U
موجبر
wave guide
U
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave front
U
جبهه موج
traveling wave
U
موج رونده
square wave
U
موج مربعی
square wave
U
موج چهار گوش
sky wave
U
امواج اسمانی
sky wave
U
موج یونکرهای
sky wave
U
موج فضایی
sinusoidal wave
U
موج سینوسی
sine wave
U
موج سینوسی
shell wave
U
صدای زوزه گلوله
shear wave
U
موج برشی
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
sawtooth wave
U
جریان دندان ارهای
wave trap
U
موج ربا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com