English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radio receiver U گیرنده رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tuned radio frequency receiver U رادیو با بسامد میزان شده
Other Matches
receiver U مال خر
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receiver U توپگیر
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receiver U خبرگیر
receiver U فرف گیرنده
receiver U ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver U وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
d.c. receiver U رادیوی جریان مستقیم
receiver U جعبه خزانه
receiver U مدیر تصفیه
receiver U متصدی دریافت
receiver U دریافت کننده
receiver U گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده
receiver U گوشی
receiver U گوشی تلفن
receiver U گیرنده رادیویی
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
receiver U جعبه خوراک دهنده
receiver U دستگاه خوراک دهنده
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
communication receiver U گیرنده مخابرات
beat receiver U گیرنده تداخلی
battery receiver U رادیو باتری
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
universal receiver U رادیو برق و باتری
amateur receiver U گیرنده اماتور
all wave receiver U رادیوی تمام موج
universal receiver U گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
tube receiver U گیرنده لامپی
distilling receiver U گیرنده تقطیر
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
portable receiver U رادیوی دستی
superheterodyne receiver U رادیوی سوپرهترودینی
portable receiver U رادیوی قابل حمل
regenerative receiver U رادیوی واکنشی
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
telephone receiver U گوشی تلفن
television receiver U گیرنده تلویزیونی
acid receiver U مخزن اسید
official receiver U عضو نافر
sound receiver دریافتگر صدا
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
official receiver U مدیر تصفیه
official receiver U اعتصاب رسمی
mouthpiece receiver U دریافتکنندهتکهدهانی
dust receiver U مخزنگردوخاک
receiver of stolen goods U خریدار مال مسروقه
receiver of stolen goods U مال خر
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
long wave receiver U گیرنده موج بلند
receiver volume control U کنترلصدایدریافتی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
radio U پیام رادیویی فرستادن
radio U با رادیومخابره کردن
a radio U رادیو
radio U با بی سیم مخابره کردن
radio U بی سیم
radio U رادیویی
radio U رادیو
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio detection U در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio dicipline U انضباط رادیویی
radio dicipline U انضباط مکالمه بی سیم
radio telephony U تلفن بیسیم
radio engineering U تکنیک رادیو
radio fix U تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
radio engineering U مهندسی رادیو
radio ferquency U بسامد رادیویی
radio detection U اکتشاف رادیویی
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio day U یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio compass U قطبنمای رادیویی
radio carpal U زندی مچی
radio control U فرمان رادیویی
radio control U دستگاه کنترل بی سیم
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
radio button U دکمه رادیو
radio centeral U مرکز بی سیم
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio frequencies U فرکانسهای رادیویی
radio set U دستگاه رادیو
radio wave U موج رادیویی
radio waves U امواج رادیویی
radio-controlled U وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
pirate radio U خبرپراکنیغیرقانونی
radio sonobuoy U بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
wired radio U پخش با سیم
radio section U بخشرادیو
radio mast U بخشرادیو
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
radio sextant U سکستانت رادیویی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence U سکوت رادیویی
radio star U اختر رادیو
radio telegraphy U تلگراف بیسیم
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio tube U لامپ رادیو
radio antenna U آنتنرادیویی
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio telescope U رادیو تلسکوپ
directional radio U رادیوی جهت دار
field radio U بی سیم صحرایی
main radio U اطاق اصلی بی سیم ناو
radio source U چشمه اخترواره
radio source U چشمه شبه اختری
radio frequency U فرکانس رادیویی
radio frequency U فرکانس بالا
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
field radio U رادیوی قابل حمل صحرایی
radio guard U نگهبان بی سیم
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio horizon U افق رادیویی
radio interference U پارازیت رادیویی
auto radio U گیرنده اتومبیل
auto radio U رادیوی اتومبیل
radio telescope U تلسکوپ رادیویی
radio telescope U رادیوتلسکوپ
radio telescopes U رادیوی نجومی
radio telescopes U رادیو تلسکوپ
radio telescopes U تلسکوپ رادیویی
radio telescopes U رادیوتلسکوپ
radio telescope U رادیوی نجومی
radio telephone U تلفن بی سیم
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone U تلفن بی سیم
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones U تلفن بی سیم
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio link U پیوند رادیویی
radio broadcasting U پخش رادیویی
radio relay U رادیو رله
radio relay U رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio bearing U زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio active U دارای تشعشع اتمی
radio activity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radio alimeter U فرازیاب رادیویی
radio altimeter U ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio astronomy U اختر شناسی رادیویی
radio beacon U بیکن رادیویی
radio beacon U انتن بی سیم
radio beacon U برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio active U رادیواکتیو
radio operator U بی سیم چی
radio prospecting U کشف معادن با رادیو
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio operator U متصدی بی سیم
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio match U رویارویی رادیویی
radio navigation U ناوبری رادیویی
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
radio direction finding U پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio telephone transmitter U فرستنده تلفن بیسیم
radio data link U ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio frequency choke U چوک رادیو
radio frequency biasing U بایاسینگ فرکانس بالا
radio direction finding U جهت یابی بی سیم
radio call sign U معرف رادیویی
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio frequency amplifier U فزون ساز بسامد رادیویی
radio metal locator U فلزیاب رادیویی
radio frequency transformer U مبدل بسامد رادیویی
automobile radio equipment U رادیوی اتومبیل
radio position finding U روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
airborne radio relay U سیستم رادیو رله هوابرد
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
personal radio cassette player U رادیووضبطصوتشخصی
portable CD radio cassette recorder U جایگاهCD
portable CD radio cassette recorder U ضبطورادیو
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
high frequency radio direction finding U جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com