English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radio frequencies U فرکانسهای رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frequencies U فراوانی تردد
frequencies U تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequencies U تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies U فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies U تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequencies U تواتر
frequencies U بسامد
frequencies U تکرار
frequencies U فراوانی
frequencies U فرکانس تناوب
frequencies U کثرت وقوع
frequencies U فرکانس
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
marginal frequencies U فراوانیهای حاشیهای
hyper frequencies U فرابسامدها
super high frequencies U بسامدهای فوق بسیار
radio U پیام رادیویی فرستادن
radio U بی سیم
radio U با بی سیم مخابره کردن
radio U با رادیومخابره کردن
radio U رادیویی
a radio U رادیو
radio U رادیو
radio dicipline U انضباط رادیویی
radio compass U قطبنمای رادیویی
radio control U فرمان رادیویی
radio control U دستگاه کنترل بی سیم
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio day U یک روز کار بی سیم یارادیویی
radio dicipline U انضباط مکالمه بی سیم
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio detection U اکتشاف رادیویی
radio detection U در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
radio centeral U مرکز بی سیم
radio carpal U زندی مچی
radio alimeter U فرازیاب رادیویی
radio altimeter U ارتفاع سنج راداری یاتشعشعی
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio astronomy U اختر شناسی رادیویی
radio beacon U بیکن رادیویی
radio beacon U انتن بی سیم
radio bearing U زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
radio broadcasting U پخش رادیویی
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radio button U دکمه رادیو
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
radio waves U امواج رادیویی
radio engineering U تکنیک رادیو
radio engineering U مهندسی رادیو
radio telephony U تلفن بیسیم
radio tube U لامپ رادیو
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
radio wave U موج رادیویی
wired radio U پخش با سیم
radio antenna U آنتنرادیویی
radio-controlled U وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
pirate radio U خبرپراکنیغیرقانونی
radio section U بخشرادیو
radio telegraphy U تلگراف بیسیم
radio star U اختر رادیو
radio ferquency U بسامد رادیویی
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
radio fix U تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radio set U دستگاه رادیو
radio sextant U سکستانت رادیویی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
radio silence U سکوت رادیویی
radio sonobuoy U بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
radio mast U بخشرادیو
radio activity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
auto radio U رادیوی اتومبیل
radio frequency U فرکانس رادیویی
radio frequency U فرکانس بالا
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
radio telephone U تلفن بی سیم
radio telescope U رادیوی نجومی
auto radio U گیرنده اتومبیل
radio telescopes U رادیوتلسکوپ
radio telescopes U تلسکوپ رادیویی
radio telescopes U رادیو تلسکوپ
radio source U چشمه شبه اختری
radio source U چشمه اخترواره
main radio U اطاق اصلی بی سیم ناو
radio-telephones U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones U تلفن بی سیم
directional radio U رادیوی جهت دار
radio-telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
field radio U بی سیم صحرایی
field radio U رادیوی قابل حمل صحرایی
radio-telephone U تلفن بی سیم
radio beacon U برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio telephone U رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio guard U نگهبان بی سیم
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
radio active U دارای تشعشع اتمی
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio prospecting U کشف معادن با رادیو
radio telescope U تلسکوپ رادیویی
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio telescope U رادیو تلسکوپ
radio receiver U گیرنده رادیویی
radio relay U رادیو رله
radio relay U رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio active U رادیواکتیو
radio telescope U رادیوتلسکوپ
radio operator U بی سیم چی
radio telescopes U رادیوی نجومی
radio horizon U افق رادیویی
radio interference U پارازیت رادیویی
radio interference U تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio link U پیوند رادیویی
radio match U رویارویی رادیویی
radio navigation U ناوبری رادیویی
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radio operator U متصدی بی سیم
radio direction finding U جهت یابی بی سیم
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
airborne radio relay U سیستم رادیو رله هوابرد
radio frequency choke U چوک رادیو
radio frequency interference U تداخل فرکانس رادیویی
radio data link U ارتباط کامپیوتری با بی سیم ارسال اطلاعات با بی سیم
radio frequency amplifier U فزون ساز بسامد رادیویی
radio direction finding U پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
radio call sign U معرف رادیویی
radio position finding U روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
radio frequency biasing U بایاسینگ فرکانس بالا
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
radio metal locator U فلزیاب رادیویی
automobile radio equipment U رادیوی اتومبیل
radio telephone transmitter U فرستنده تلفن بیسیم
radio frequency transformer U مبدل بسامد رادیویی
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
portable CD radio cassette recorder U جایگاهCD
portable CD radio cassette recorder U ضبطورادیو
personal radio cassette player U رادیووضبطصوتشخصی
tuned radio frequency receiver U رادیو با بسامد میزان شده
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
high frequency radio direction finding U جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com