Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discrimination
U
تبعیض کردن
discrimination
U
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
discrimination
U
افتراق
discrimination
U
تبعیض
discrimination
U
فرق گذاری
discrimination
U
تمیز
frequency discrimination
U
تشخیص فرکانس
discrimination learning
U
یادگیری افتراقی
discrimination index
U
شاخص افتراق
racial discrimination
U
تبعیض نژادی
discrimination box
U
جعبه افتراق
price discrimination
U
تبعیض قیمت
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
rate discrimination
U
تبعیض نرخ
sensory discrimination
U
تمیز حسی
positive discrimination
U
رفتارتبعیضآمیز
unjust discrimination
U
تبعیض کردن
unjust discrimination
U
تبعیض
stimulus discrimination
U
افتراق محرک
stimulus discrimination
U
تمیز محرک
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
sex discrimination
U
تبعیض جنسی
sensory discrimination
U
افتراق حسی
flag discrimination
U
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
prevention of discrimination sub commiss
U
کمیسیون فرعی جلوگیری ازتبعیض
perfect price discrimination
U
تبعیض قیمت کامل
item discrimination index
U
ضریب افتراق پرسش
radar
U
رادار
radar
U
دستگاه رادار
radar scope
U
صفحه رادار
radar scope
U
صفحه دید رادار
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
radar screen
U
indicator position plain :syn display radar
radar silence
U
خاموش کردن موقتی رادارها
radar silence
U
سکوت راداری
radar trap
U
وسیلهسرعتسنجموتور
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar ranging
U
میدان رادار
radar ranging
U
تنظیم تیر به وسیله رادار
radar quardship
U
دیدبانی بارادار
radar quardship
U
نگهبانی رادار
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radar trace
U
علامت رادار
aerial radar
U
رادار هوایی
radar trapping
U
اختلال رادار
weather radar
U
رادارآبوهوا
radar unit
U
مرکزرادار
radar reflector
U
انعکاسرادار
radar mast
U
دکلرادار
warning radar
U
رادار هشدار دهنده
radar echo
U
علایم روی صفحه رادار
surveillance radar
U
رادار تجسس هدف
surveillance radar
U
رادار مراقبتی
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
acquisition radar
U
رادار هدفیابی
acquisition radar
U
رادار هدفیاب
search radar
U
رادار تجسسی
acquisition radar
U
رادار اکتشاف هدف
radar trapping
U
اختلال پیدا کردن رادار
radar prediction
U
کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radar countermeasures
U
اقدامات ضد رادار
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar clutter
U
منطقه پوشیده از دید رادار
radar clutter
U
منطقه کور رادار
radar boresight
U
تطابق خط دید رادار
radar boresight
U
محوریابی رادار
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
radar beam
U
پرتو رادار
radar beacon
U
راهنمای رادار
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
radar antenna
U
انتن دار
radar altitude
U
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
radar altimetry
U
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar alimeter
U
فرازیاب رادار
doppler radar
U
رادار داپلر
doppler radar
U
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
doppler radar
U
رادار دوپلر
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
radar measurement
U
اندازه گیری رادار
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
radar man
U
متصدی رادار
radar location
U
موقعیت رادار
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar installation
U
تاسیسات رادار
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
radar engineering
U
مهندسی رادار
radar equipment
U
تجهیزات رادار
radar network
U
شبکه ی رادار
radar countermeasures
U
پیش گیریهای ضد رادار
radar operator
U
متصدی رادار
radar danning
U
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radar range mark
U
فاصله یاب راداری
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
target detection radar
U
رادارحمایتکنندههدف
sidelooking airborne radar
U
رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
surface surveillance radar
U
رادارمراقبسطحی
anti-radar missile
U
گلولهموشکضدرادار
air search radar
U
رادارردیابهوایی
radar picket cap
U
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادارجانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
fire control radar
U
رادار کنترل اتش
air control radar
U
رادارکنترلهوایی
air traffic control radar system
U
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
battery integration end radar display
U
equipment
battery integration end radar display
U
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
