Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
provisional driver
U
راننده تازه کار ارابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provisional
U
موقت
provisional
U
شرطی
provisional
U
به طور موقت
provisional
U
مشروط
provisional
<adj.>
U
موقتی
provisional
U
شرطی مشروط
provisional scrip
U
تصدیق موقت سهام
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
provisional scrip
U
تصدیق موقت
provisional order
U
دستور موقت اداری
provisional frame
U
ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
provisional statement
U
صورت وضعیت موقت
driver
U
اتومبیل ران
driver
U
محرک
driver
U
راننده
driver
U
شوفر سورچی
driver
U
گاری چی
driver
U
مرحله تحریک
driver
U
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
driver
U
برنامه راه اندازی
driver
U
راه انداز
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
U
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver
U
راننده گرداننده
screw driver
U
اچار پیچ گوشتی
screw driver
U
پیچ گوشتی
screw driver
U
اچار پیچکشی
quill driver
U
قلم زن
quill driver
U
نویسنده
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
stake driver
U
بوتیمار معمولی امریکایی
train driver
U
راننده قطار
winch driver
U
winchoperator : syn
owner-driver
U
رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
driver's licence
U
گواهینامهرانندگی
driver's cab
U
کابینلکوموتیوران
cab driver
U
تاکسیران
cab driver
U
رانندهی تاکسی
winch driver
U
متصدی دوار
water driver
U
مقنی
test driver
U
برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
stake driver
U
تیرکوب
printer driver
U
برنامه راه انداز چاپگر
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
device driver
U
محرک دستگاه
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
database driver
U
برنامه راه انداز پایگاه داده
catch driver
U
راننده اجیر ارابه
camel driver
U
شتردار
camel driver
U
ساربان
bus driver
U
راننده اتوبوس
bus driver
U
محرک گذرگاه
assistant driver
U
کمک راننده
assistant driver
U
شاگرد شوفر
ass driver
U
خرران
ass driver
U
خرک چی
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
mule driver
U
قاطر چی
mule driver
U
استربان
peripheral driver
U
محرک جنبی
pile driver
U
تیرکوب
line driver
U
محرک خط
line driver
U
خط ران
pile driver
U
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
engine driver
U
لوکوموتیوران
pile driver
U
شمعکوب
elephant driver
U
پیلبان
driver's mate
U
شاگرد راننده
driver's dormitory
U
خوابگاه رانندگان
driver unit
U
واحد محرک
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
steam pile driver
U
دنگ بخاری
blocking oscillator driver
U
راه انداز اوسیلاتور انسدادی
cordless drill driver
U
دریل برقی
[دریلی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
steam pile driver
U
شمعکوب بخاری
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver
U
آدم فضول
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea.
<proverb>
U
اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
The driver coaxed his bus through the snow.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
to pass your driver's license test at the first attempt
U
آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com