English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prone position U وضعیت درازکش
prone position U حالت درازکش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prone to do something آماده برای کردن کاری
prone to do something آماده کردن برای
prone U وضع دمر بدن روی تخته موج
prone U سرازیر مستعد برای انجام کار
prone U درمعرض
prone U حالت درازکش
prone U درازکش
prone U دمر
prone U مهیا درازکش
prone U مستعد
prone U متمایل
he fell prone U دمر افتاده
She is prone to it . She is itching for it . U ماده اش مستعد است
prone shelter U سنگر درازکش
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
he was prone to mischief U است
accident prone U سانحه پذیر
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
accident-prone U سانحه پذیر
position U قرار دادن چیزی در محل خاص
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
position U وضع چگونگی
position U جا
position U محل
position U محل چیزی
to be in a position to do something U موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
position U بردار مکان [ریاضی]
on position U وضعیت وصل
t position U حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
y position U حالت- ایگرگ
position U نظریه
position U موقعیت
position U مقام
position U وضعیت
position U قراردادن یاگرفتن
position U منصب
position U مقام یافتن سمت
position U جایگاه
position U مرتبه مقام
position U شغل
position U نهش
position U وضعیت موضع
position U وضع
position U موضع
position U حالت محل سازمانی
position U مقام شغل سازمانی
position U مستقرشدن یاکردن
position U قراردادن امورات مربوط به وفایف
position U شکل موقعیت
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position U شغل رسمی
print position U موقعیت چاپ
rest position U موقعیت سکون
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
primary position U موضع اصلی
referee's position U خاک شدن در کشتی
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
reclining position U حالت غنوده
repetition of position U تکرار وضعیت
ready position U حاضربه تیراندازی
response position U مکان جواب
rest position U استراحتگاه
ready position U حالت حاضر به تیر
ready position U وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
punch position U موضع منگنه
print position U مکان چاپ
primary position U موضع ابتدایی
position control U پیچ مرکز گذار
position buoy U بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
position buoy U بویه موقعیت
position area U منطقه مواضع
position angle U زاویه تراز
position angle U زاویه ارتفاع جسم
pinning position U نزدیک به ضربه شدن
para position U محل پارا
ortho position U محل ارتو
ordinal position U جایگاه ترتیبی
position correction U تصحیحات موضعی
position defense U دفاع موضعی
position defense U دفاع یا پدافندثابت
predicament position U بخطر افتادن
post position U محل اسب در شروع
position warfare U نبرد موضعی
position warfare U جنگ موضعی
position response U پاسخ مکانی
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
position indicator U شاخص نماها
position habit U عادت مکانی
position finding U موقعیت یابی
punch position U محل منگنه
rest position U وضعیت ساکن
forward position U موقعیت رو به جلو
position of the ligament U طرزقراگیریرباط
position marker U نشانگرموقعیت
pike position U وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
leg position U مدلپا
document-to-be-sent position U موقعیتفرستادنمدارک
arm position U موقعیتبازو
lotus position U چمباتمه لوتوسی
lotus position U جاگیری لوتوسی
winning position U پوزیسیون برنده
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
straight position U فرم مستقیم
tuck position U موفقیتجمعشده
He has not enough experience for the position. U برای اینکار تجربه کافی ندارد
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position U جلوتر از همه در صف [مسابقه]
shooting position U حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
position vector U بردار مکان [ریاضی]
This position is much too small for me . U این سمت برای من خیلی کوچک است
waltz position U رقص والس
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
stag position U پاباز در هوا
stag position U وضع پاهای باز
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
sitting position U وضعیت نشسته
sign position U موقعیت علامت
sign position U مکان علامت
sign position U موضوع علامت
set position U اماده در نقطه اغاز
selection of position U انتخاب موضع
screen position U مکان صفحه
starting position U وضعیت صفر
starting position U وضعیت راه اندازی
steinitz position U پوزیسیون اشتاینیتسی
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
validated position U محل سازمانی خالی
unit position U مکان واحد
to seek a position U نظر خواستن
to seek a position U مشورت کردن
to seek a position U جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
switch position U موضع دفاعی بینابین
switch position U موضع رابط دفاعی
supplementary position U موضع یدکی
supplementary position U موضع تکمیلی
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
financial position U وضعیت مالی
duty position U شغل
drilling position U مکان مته کاری
drilling position U وضعیت مته کاری
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
delay position U موضع تاخیری
defense position U موضع پدافندی
defense position U موضع دفاعی
critical position U پوزیسیون حساس
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered position U موضع پوشیده
duty position U شغل ارجاعی
duty position U محل شغلی
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
final position U وضعیت نهایی
fencing position U گارد شمشیرباز
extreme position U واقع درمنتهاالیه
extreme position U وضعیت نهایی
estimated position U نقطه براوردی
estimated position U نقطه تخمینی
equilibrium position U وضع تعادل
endo position U موقعیت اندو
air position U وضعیت هوایی
electrode position U رسوبگیری الکتروشیمیایی
consolidation of position U تکمیل ارایش مواضع
consolidation of position U تحکیم مواضع
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
axial position U وضعیت محوری
attack position U موضع تک
assumed position U موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
assumed position U موضع فرضی
secondary position U موضع فرعی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع فرعی
alternate position U موضع یدکی
all position welding U جوشکاری دو طرفه
battle position U موضع نبرد
battle position U محل ناو در دریا
benzylic position U موقعیت بنزیلی
commitment position U نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
comma position U وضع بدن در پیچ زدن
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
central position U وضعیت مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
break off position U نقطه قطع درگیری
break off position U نقطه رهایی
bowsprit position U موقعیت دکل خوابیده
blocking position U موضع سد کننده
bit position U موقعیت ذره
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
men of position U صاحبان مقام
key position U موضع حساس و مهم
in a stooping position U دولا
illegal position U پوزیسیون غیر قانونی شطرنج
idle position U حالت سکون
idle position U وضعیت ساکن
lucena position U پوزیسیون لوسنا در اخر بازی رخ و پیاده شطرنج
ideal position U وضعیت ایده ال
in a stooping position U خمیده
neutral position U وضعیت بی باری
kilian position U وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com