English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
progress of negotiations U پیشرفت مذاکرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
negotiations U معامله
negotiations U گفتگو
negotiations U انتقال
negotiations U گفتگو ها
negotiations U تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
to off negotiations U اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
negotiations U مذاکره
negotiations U معاوضه مذاکرات
round of negotiations U دور مذاکرات
process of negotiations U روند مذاکرات
beginning of negotiations U شروع مذاکره
peace negotiations U مذاکرات صلح
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
leader of the negotiations U سرپرست مذاکرات
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
result of the negotiations U نتیجه مذاکرات
result of the negotiations U حاصل مذاکرات
failure of negotiations U شکست مذاکرات
result of the negotiations U عاقبت مذاکرات
result of the negotiations U پی آمد مذاکرات
The negotiations were successful ( inconclusive ) . U مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
progress U پیشروی
It is in progress. It is under way. U دردست اقدام است
progress U بهبود
progress U پیشرفت
progress U حرکت
progress U پیشرفت کار
progress U ترقی
progress U پیشرفت
progress U سفر
progress U گردش
progress U ترقی جریان
progress U پیشرفت پیشروی
progress U پیشرفت کردن
pilgrim progress U سیاحت مسیخی
economic progress U پیشرفت اقتصادی
progress payments U پرداخت تدریجی
to make progress U پیش رفتن
to make progress U پیشرفت کردن
economic progress U ترقی اقتصادی
progress payments U پرداخت براساس پیشرفت کار
progress payments U پرداختهای پیشرفت کار
technical progress U پیشرفت فنی
royal progress U مسافرت شاهانه
reaction progress U پیشرفت واکنش
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
progress chaser U کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
progress reporting U گزارش پیشرفت کار
progress chaser U نافر پیشرفت
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
progress report U گزارش پیشرفت کار
in progress of completion U در دست تکمیل
progress payments U پرداختهای موقت یا علی الحساب
to continue one's progress U پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
weekly progress report U گزارش هفتگی کار
heavy fighting is in progress U جنگ سختی جریان
Making fast progress. U سریع ترقی کردن
construction work in progress U هزینه ساختمانهای نا تمام
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
heavy fighting is in progress U دارد
labor augmenting tednological progress U پیشرفت تکنولوژی کارافزا
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com