Perdic | production routine | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	production routine U	روال تولید

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	routine U	جریان عادی و دایمی
	routine U	یک سری حرکت ژیمناستیک
	routine U	روتین
	routine U	روش جاری
	routine U	خط مشی جاری
	routine U	کار عادی
	routine U	معمولی
	routine U	عادی
	routine U	جریان عادی عادت جاری
	routine U	روزمره کار عادی
	routine U	امور غیر مهم
	routine U	برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
	routine U	تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
	routine U	بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
	routine U	توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
	routine U	مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
	routine U	بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
	routine U	مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
	routine U	امر عادی
	routine U	روال
	routine U	طریقه عادی
	supervisory routine U	روال نافر
	recursive routine U	زیرتابعی که درحین اجرا خود را صدامیکند
	recursive routine U	روال بازگشتی
	recovery routine U	روال ترمیمی
	master routine U	شاه روال
	error routine U	روال خطا پرداز
	tracing routine U	روال رسام
	tracing routine U	روال ردیابی
	diagnostic routine U	روال تشخیص
	closed routine U	روال بسته
	diagnostic routine U	برنامه تشخیص عیب
	utility routine U	روال سودمند
	recursive routine U	زیرتابعی دربرنامه که درحین اجرا خود را صدا میکند
	monitor routine U	روال مبصر
	diagnostic routine U	روال تشخیصی
	output routine U	روال خروجی
	diagnostic routine U	روش تشخیص معایب در اثرازمایش
	canned routine U	روال قالب ریزی شده
	maintenance routine U	روال تعمیر و نگهداری
	main routine U	روال اصلی
	holiday routine U	برنامه روز تعطیل
	generalized routine U	روال تعمیم یافته
	generalized routine U	روال کلی
	sevice routine U	روال خدماتی
	source routine U	روال منبع
	tracing routine U	روال ردیاب
	test routine U	روال ازماینده
	executive routine U	روال اجرایی
	routine tests U	ازمایشهای تک به تک
	iterative routine U	حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
	loading routine U	روال بارکننده
	relocatable routine U	روال جابجاپذیر
	library routine U	روال مجموعه ها
	library routine U	روال کتابخانه
	library routine U	روال کتابخانهای
	routine library U	کتابخانه روال ها
	routine message U	پیام عادی
	target routine U	روال هدف
	routine work U	کار تکراری عادی
	daily routine U	عادت جاری روزانه
	autostart routine U	روال اغازگر خودکار
	bootstrap routine U	روال خود راه انداز
	file handing routine U	قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
	interrupt serrice routine U	روال سرویس وقفه
	production U	حاصل دادن
	production U	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
	production U	ارائه
	production U	ارائه ساخت
	production U	اقامه
	production U	محصول عمل
	production U	تولید کردن
	production U	تولید
	production U	عمل اوری ساخت
	production U	استخراج
	production U	فراوری
	over production U	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
	over production U	محصول زیادی
	production U	فراورده محصول
	production U	ایجاد
	production U	فرآورده کارگاه
	production U	ساخت مواد برای فروش
	production U	تولید دستهای
	production U	تولید محصول
	production U	تولید حجم بزرگ محصولات
	production U	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
	production U	کنترل ساخت یک محصول
	production U	سرعت ساخت محصول
	production run U	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
	production process U	جریان تولید
	production process U	فرایند تولید
	production coefficient U	ضریب تولید
	production control U	کنترل تولید
	production planning U	برنامه ریزی تولید
	production cost U	هزینه تولید
	production cost U	ارزش ساخت
	production process U	روند ساخت
	production program U	برنامه تولید
	production account U	حساب تولید
	production rule U	تولید
	production rule U	قاعده
	production base U	مبنای تولید یا تولیدات ملی
	production facility U	سهولت تولید
	production technique U	فن تولید
	production technique U	روش فنی تولید
	production programme U	برنامه تولید
	production capacity U	فرفیت تولید
	production efficiency U	کارائی تولید
	surplus production U	تولید اضافی
	surplus production U	مازاد تولید
	surplus production U	فزونی تولید
	production desk U	میزمحصولات
	production cycle U	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
	track production U	فهور هدف
	production platform U	سکویتولیدات
	production of sound	تولیدات صدا
	volume of production U	حجم تولید
	electricity production U	تولیدالکتریسیته
	track production U	شروع تعقیب هدف
	series production U	سری سازی
	production efficiency U	کارائی در تولید
	production engineer U	مهندس تولید
	production frontier U	مرز تولید
	production function U	تابع تولید
	production gap U	شکاف تولید
	production time U	زمان تولید
	production time U	زمان ساخت
	relations of production U	رابطه تولید
	scale of production U	مقیاس تولید
	roundabout production U	تولید با کارائی بیشتر
	production adviser	مشاوره محصولات
	production line U	خط تولید
	elasticity of production U	کشش تولید
	energy production U	تولید انرژی
	factor of production U	عامل تولید
	factory production U	تولید کارخانهای
	flow of production U	جریان تولید
	flow of production U	گردش تولید
	food production U	تولید غذا
	forces of production U	نیروهای تولید
	full production U	تولید کامل
	full production U	تولید در حداکثرفرفیت
	energy production U	تولید نیرو
	ingot production U	تولید شمش
	mass production U	بس فراوری
	mass production U	تولید بمقدارزیاد
	mass production U	تولید ماشینی
	cost of production U	هزینه تولید
	census of production U	امار سرشماری
	mass-production U	تولید انبوه
	agents of production U	عوامل تولید
	factors of production U	عوامل تولید
	production factors U	عوامل تولید
	aliterary production U	فراورده یا محصول ادبی تالیف
	aliterary production U	تصنیف
	an artistic production U	عمل یا کار صنعتی
	batch production U	تولید زیاد یک نوع کالا
	branches of production U	شاخههای تولید
	branches of production U	رشتههای تولید
	bulk production U	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
	production lines U	خط تولید
	bulk production U	تقسیم سوخت درفروف کوچک
	census of production U	امارگیری در خصوص تولید
	census of production U	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
	mass production U	تولید انبوه
	production overheads U	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
	production of oil U	استخراج نفت
	production missile U	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
	pair production U	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
	production method U	روش تولید
	batch production U	تولیدانبوه
	period of production U	دوره تولید
	production part U	بخش تولید
	production management U	مدیریت تولید
	power of production U	نیروی تولید
	mode of production U	وجه تولید
	mode of production U	طرز تولید
	mode of production U	شیوه تولید
	production period U	دوره تولید
	means of production U	ابزار تولید
	production index U	شاخص تولید
	pilot production U	تولید نمونه
	means of production U	وسایل تولید
	mechanical production U	تولید ماشینی
	production resource planning U	برنامه ریزی منابع تولید
	production indifference curve U	منحنی بی تفاوتی تولید
	To step up ( increase ) production. U	سطح تولید رابالابردن
	homogeneous production function U	تابع تولید همگن
	production planning and control U	برنامه ریزی و کنترل تولید
	production video switcher U	دکمهنمایشگرمحصولات
	steps in the production of electricity U	مراحلتولیدالکتریسیته
	He works in the production section . U	درقسمت تولید کار می کند
	aggregate production function U	تابع تولید کل
	production possibility frontier U	مرز امکانات تولید
	production possibility curve U	منحنی امکانات تولید
	production possibility bondary U	مرز امکانات تولید
	production of electricity by the generator U	الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
	production control room U	اتاقکنترلمحصولات
	nuclear power production U	تولید انرژی هستهای
	fixed production coefficients U	ضرایب تولید ثابت