English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prize fighting U زد و خورد
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in-fighting U کشمکشتنگاتنگ
in-fighting U کشمکش درونی
in-fighting U مشت زنی از نزدیک
in-fighting U زد و خورد از فاصلهی کم
in-fighting U جنگ داخلی
fighting U نزاع
fighting U جنگ
fighting U جنگی
fighting U جنگجو
prize U جایزه
prize U انعام جایزه
prize U انعام
prize U ممتاز
prize U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize U کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
He has had his bellyful of fighting. U دیگر از جنگ سیر شده است
Knock off your fighting right now! U همین الآن از توی سر همدیگر زدن دست بکشید !
fire fighting U اتش نشانی
fire fighting U عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
fire fighting U اتش نشانی کردن
fighting ram U راک
fighting patrol U گشتی رزمی
cock fighting U خروس بازی
fighting load U بار رزمی
fighting load U بار جنگی
cock fighting U بهم انداختن خروسان
fighting load U بارمهمات جنگی
fire-fighting U اتش نشانی
fighting ram U غوچ جنگی
fighting cock U خروس جنگی
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
prize-giving U مراسماعطایجایزه
Nobel Prize U جایزه نوبل
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
booby prize U جایزه تسلی بخش
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
prize-fighter U بوکسور مشتزن
consolation prize U جایزهی دلگرمی
to prize a ship U کشتی رادردریابه غنیمت بردن
nobel prize U جایزه نوبل
prize court U شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
prize fellow U شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
prize man U جایزه بر
prize ring U محل مسابقه مشت زنی
prize money U پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
prize poem U شعری که جایزه برده است
prize ring U گود مسابقه
heavy fighting is in progress U دارد
heavy fighting is in progress U جنگ سختی جریان
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
Hand to hand fighting U جنگ تن به تن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com