English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
private member's bill U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
private member's bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
member's bill U طرح قانونی
member U جز
member U پاره
member U پار
member U قطعه
member U 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
member U جزء
member U اندام
member U عضو
member U شعبه بخش
non-member U فردیکهعضوباشگاهیاارگانینباشد
member U عنصر
member U جزء ساختمانی
member U شعبه
member U کارمند
horizontal member U قسمتافقی
Member of Parliament U نماینده مجلس
Member of Parliament U وکیل مجلس
crew member U خدمه هواپیما
tension member U میله کششی عضو کششی
founder member U اعضایاصلییکسازمان
tubular member U عضومیلهای
driving member U عضو محرک
member of christ U مسیحی
cross member U عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
member banks U بانکهای عضو
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
member of a family U عضو خانواده
member of staff U کارمند
member of the jury U عضو هیات منصفه
member of the parliment U عضو مجلس قانونگذاری
crew member U خدمه جنگ افزار
control member U عضو تنظیم کننده
control member U عضو کنترل کننده
tension member U قطعه کششی
substitute member U عضو علی البدل
structural member U عضو ساختمانی
member of the national team U عضو تیم ملی
member of the middle class U عضو طبقه متوسط
bottom cross-member U ضامنپشتکانتینر
top cross-member U قطعهاتصالدربهسر
private U مستور سرباز
private U پوشیده
private U اعضاء تناسلی
private U خصوصی
private U محرمانه
in private U محرمانه
in private U در خلوت
private U شخصی
private U اختصاصی خصوصی
he is a private U است
he is a private U او سرباز
private U محرمانه سرجوخه
private U عادی
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private U غیر دولتی
quasi private U نیمه خصوصی
without private motive U بی غرضانه
private first class U سربازیکم
private law U حقوق خصوصی
private deed U سند خصوصی
private first class U سرباز یکم
private endowment U وقف خاص
private enterprises U موسسات خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
private eye U کارآگاه خصوصی
private finance U مالیه خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
private eyes U کارآگاه خصوصی
private talk U صحبت خصوصی
private road U شارع خاص
private saving U پس انداز خصوصی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
private agreement U قرارداد خصوصی
private treaty U معامله خصوصی
private session U جلسه غیر علنی
private siding U سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private talk U گفتگوی محرمانه
private property U دارایی شخصی بلامعارض
private property U دارایی شخصی
private line U خط خصوصی
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
private document U سند عادی
deed under private U سند عادی
deed under private U سند غیر مصدق
private ownership U مالکیت خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private borrowing U استقراض خصوصی
private sector U بخش خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
private company U شرکت خصوصی
he wished to be private U میخواست تنهاباشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
private corporation U شرکت خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
private code U کد محرمانه
private code U رمز محرمانه
private consumption U مصرف خصوصی
private decument U عقد عادی
private enterprise U عمل خصوصی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
private motive U غرض شخصی
private debt U بدهی خصوصی
private parts U شرمگاه
private decument U سند عادی
private investigator U کاراگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private detective U کاراگاه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
private schools U مدرسه ملی
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
private members' bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
to give private lessons U درس خصوصی دادن
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
based on private motives U غرض الود
private broadcasting network U شبکهپیشبینیخصوصی
endowments to the private individuals U اوقاف خاصه
deed under private signature U سند عادی
deed under private seal U سند غیر مصدق
deed under private seal U سند عادی
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
based on private motives U غرض امیز
private joint stock company U شرکت سهامی خاص
marginal net private product U محصول خصوصی نهائی خالص
private brench exchange switchboard U مرکز سوئیچینگ فرعی
acts based on private motives U غرض ورزی
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
to f. the bill U واجدشرایط بودن
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill U بیجک
bill U سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill U گزارش جریان دعوی
bill U دادخواست
bill of e. U برات
The bill, please. لطفا صورت حساب.
way bill U سند حمل
way bill U بارنامه راه اهن
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
way bill U بارنامه دریایی
bill U نوک
got through (the bill got through the ma U لایحه از مجلس گذشت
the bill U صورت حساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
bill U اسنادبازرگانی
bill U قبض
bill U اسکناس
bill U سند
bill U برات
bill U قبض صورتحساب
bill U لایحه
bill U نوک بنوک هم زدن
bill U نوعی شمشیرپهن
bill U منقار
bill U صورتحساب دادن
bill U صورتحساب
bill nye U صورتحساب
bill U حواله
way bill U بارنامه
double bill U مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
a hefty bill U صورتحساب سنگینی
How much is my telephone bill? U صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
fill the bill <idiom> U مناسب برای همه جا
foot the bill <idiom> U پرداختن
pad the bill <idiom> U اضافه شدن هزینههای کاذب
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
station bill U جدول محلها
bill posters U کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
stork's bill U گل عطر
stork's bill U برگ عطر
the bill has come to maturity U وعده پرداخت برات رسیده است
the bill has come to maturity U موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill is overdraw U سر رسید برات منقضی شده است
the bill is undue U وعده برات نرسیده است
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill U شمعدانی عطر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com