Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
private member's bill
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
private member's bills
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
member's bill
U
طرح قانونی
member
U
جز
member
U
پاره
member
U
پار
member
U
قطعه
member
U
1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
member
U
جزء
member
U
اندام
member
U
عضو
member
U
شعبه بخش
non-member
U
فردیکهعضوباشگاهیاارگانینباشد
member
U
عنصر
member
U
جزء ساختمانی
member
U
شعبه
member
U
کارمند
horizontal member
U
قسمتافقی
Member of Parliament
U
نماینده مجلس
Member of Parliament
U
وکیل مجلس
crew member
U
خدمه هواپیما
tension member
U
میله کششی عضو کششی
founder member
U
اعضایاصلییکسازمان
tubular member
U
عضومیلهای
driving member
U
عضو محرک
member of christ
U
مسیحی
cross member
U
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
member banks
U
بانکهای عضو
member banks
U
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
member of a family
U
عضو خانواده
member of staff
U
کارمند
member of the jury
U
عضو هیات منصفه
member of the parliment
U
عضو مجلس قانونگذاری
crew member
U
خدمه جنگ افزار
control member
U
عضو تنظیم کننده
control member
U
عضو کنترل کننده
tension member
U
قطعه کششی
substitute member
U
عضو علی البدل
structural member
U
عضو ساختمانی
member of the national team
U
عضو تیم ملی
member of the middle class
U
عضو طبقه متوسط
bottom cross-member
U
ضامنپشتکانتینر
top cross-member
U
قطعهاتصالدربهسر
private
U
مستور سرباز
private
U
پوشیده
private
U
اعضاء تناسلی
private
U
خصوصی
private
U
محرمانه
in private
U
محرمانه
in private
U
در خلوت
private
U
شخصی
private
U
اختصاصی خصوصی
he is a private
U
است
he is a private
U
او سرباز
private
U
محرمانه سرجوخه
private
U
عادی
private d.
U
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private
U
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private
U
غیر دولتی
quasi private
U
نیمه خصوصی
without private motive
U
بی غرضانه
private first class
U
سربازیکم
private law
U
حقوق خصوصی
private deed
U
سند خصوصی
private first class
U
سرباز یکم
private endowment
U
وقف خاص
private enterprises
U
موسسات خصوصی
private institutions
U
موسسات خصوصی
private employees
U
کارکنان خصوصی
A private car.
U
اتوموبیل شخصی
private eye
U
کارآگاه خصوصی
private finance
U
مالیه خصوصی
quasi private
U
شبه خصوصی
private eyes
U
کارآگاه خصوصی
private talk
U
صحبت خصوصی
private road
U
شارع خاص
private saving
U
پس انداز خصوصی
the matter was kept private
U
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
private agreement
U
قرارداد خصوصی
private treaty
U
معامله خصوصی
private session
U
جلسه غیر علنی
private siding
U
سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private talk
U
گفتگوی محرمانه
private property
U
دارایی شخصی بلامعارض
private property
U
دارایی شخصی
private line
U
خط خصوصی
private nuisance
U
هتک حرمت منازل و املاک
private document
U
سند عادی
deed under private
U
سند عادی
deed under private
U
سند غیر مصدق
private ownership
U
مالکیت خصوصی
private property
U
مالکیت خصوصی
private property
U
دارائیهای خصوصی
private treaty
U
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private decument
U
درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private borrowing
U
استقراض خصوصی
private sector
U
بخش خصوصی
private enterprise
U
شرکت خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد بخش خصوصی
private company
U
شرکت خصوصی
he wished to be private
U
میخواست تنهاباشد
he wished to be private
U
می خواست در خلوت باشد
private corporation
U
شرکت خصوصی
private benefits
U
منافع خصوصی
private tuition
U
تدریس خصوصی
private broadcasting
U
پخش برنامه خصوصی
private code
U
کد محرمانه
private code
U
رمز محرمانه
private consumption
U
مصرف خصوصی
private decument
U
عقد عادی
private enterprise
U
عمل خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private lessons
U
تدریس خصوصی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
private cost
U
هزینه خصوصی
copy for private use
U
نسخه برای استفاده شخصی
private motive
U
غرض شخصی
private debt
U
بدهی خصوصی
private parts
U
شرمگاه
private decument
U
سند عادی
private investigator
U
کاراگاه خصوصی
private school
U
مدرسه ملی
private detectives
U
کاراگاه خصوصی
private detective
U
کاراگاه خصوصی
private school
U
اموزشگاه خصوصی
private schools
U
مدرسه ملی
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
private tutoring
[American E]
U
تدریس خصوصی
to have private insurance
[cover]
U
بیمه خصوصی داشتن
private members' bills
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
to give private lessons
U
درس خصوصی دادن
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
private rate of return
U
نرخ بازده خصوصی
based on private motives
U
غرض الود
private broadcasting network
U
شبکهپیشبینیخصوصی
endowments to the private individuals
U
اوقاف خاصه
deed under private signature
U
سند عادی
deed under private seal
U
سند غیر مصدق
deed under private seal
U
سند عادی
private rate of discount
U
نرخ تنزیل خصوصی
based on private motives
U
غرض امیز
private joint stock company
U
شرکت سهامی خاص
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
private brench exchange switchboard
U
مرکز سوئیچینگ فرعی
acts based on private motives
U
غرض ورزی
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
to f. the bill
U
واجدشرایط بودن
bill
U
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill
U
بیجک
bill
U
سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill
U
گزارش جریان دعوی
bill
U
دادخواست
bill of e.
U
برات
The bill, please.
لطفا صورت حساب.
way bill
U
سند حمل
way bill
U
بارنامه راه اهن
May I have my bill, please?
U
ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
way bill
U
بارنامه دریایی
bill
U
نوک
got through (the bill got through the ma
U
لایحه از مجلس گذشت
the bill
U
صورت حساب
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
bill
U
اسنادبازرگانی
bill
U
قبض
bill
U
اسکناس
bill
U
سند
bill
U
برات
bill
U
قبض صورتحساب
bill
U
لایحه
bill
U
نوک بنوک هم زدن
bill
U
نوعی شمشیرپهن
bill
U
منقار
bill
U
صورتحساب دادن
bill
U
صورتحساب
bill nye
U
صورتحساب
bill
U
حواله
way bill
U
بارنامه
double bill
U
مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
I think there is a mistake in the bill.
من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
a hefty bill
U
صورتحساب سنگینی
How much is my telephone bill?
U
صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
fill the bill
<idiom>
U
مناسب برای همه جا
foot the bill
<idiom>
U
پرداختن
pad the bill
<idiom>
U
اضافه شدن هزینههای کاذب
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
station bill
U
جدول محلها
bill posters
U
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
protect a bill
U
وجه براتی را تامین کردن
stork's bill
U
گل عطر
stork's bill
U
برگ عطر
the bill has come to maturity
U
وعده پرداخت برات رسیده است
the bill has come to maturity
U
موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill is overdraw
U
سر رسید برات منقضی شده است
the bill is undue
U
وعده برات نرسیده است
the bill of has come to mature
U
وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill
U
شمعدانی عطر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com