English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
private finance U مالیه خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
finance U مالیه
finance U دارایی
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance U سرمایه گذاری
finance U علم مالیه
finance U مالی
finance U قسمت مالی یا دارایی
finance U رسته دارایی دارایی
finance U پرداخت هزینه
finance U تامین هزینه پولی
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
minister of finance U وزیر اقتصاد
the finance minister is up U سخن میگوید
the finance minister is up U وزیر مالیه
finance company U شرکت تامین مالی
national finance U مالیه ملی
international finance U مالیه بین الملل
functional finance U سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
functional finance U سیاست مالی اصولی
finance officer U افسر مالی
finance officer U افسر دارایی
finance office U اداره دارایی
finance ministry U وزارت دارایی
finance ministry U وزارت دارائی
finance markets U بازارهای مالی
finance house U شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house U موسسه مالی
finance company U شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
public finance U مالیه عمومی
bridge finance U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
The ministry of economic affairs and finance U وزارت امور اقتصاد و دارایی
in private U در خلوت
private U اختصاصی خصوصی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private U عادی
private U محرمانه
private U خصوصی
private U مستور سرباز
he is a private U او سرباز
he is a private U است
in private U محرمانه
private U شخصی
private U محرمانه سرجوخه
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U غیر دولتی
private U پوشیده
private U اعضاء تناسلی
private enterprises U موسسات خصوصی
private endowment U وقف خاص
private employees U کارکنان خصوصی
private deed U سند خصوصی
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private institutions U موسسات خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
private property U مالکیت خصوصی
private line U خط خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private first class U سرباز یکم
private first class U سربازیکم
private decument U عقد عادی
private road U شارع خاص
private tuition U تدریس خصوصی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
without private motive U بی غرضانه
private eyes U کارآگاه خصوصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
quasi private U شبه خصوصی
private property U دارایی شخصی
private property U دارایی شخصی بلامعارض
private eye U کارآگاه خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
private saving U پس انداز خصوصی
private session U جلسه غیر علنی
private siding U سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private talk U گفتگوی محرمانه
private talk U صحبت خصوصی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private treaty U معامله خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
private school U مدرسه ملی
deed under private U سند غیر مصدق
private sector U بخش خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
he wished to be private U میخواست تنهاباشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
private enterprise U شرکت خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
private schools U مدرسه ملی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private detective U کاراگاه خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
private parts U شرمگاه
private decument U سند عادی
private motive U غرض شخصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
private code U کد محرمانه
deed under private U سند عادی
private company U شرکت خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private debt U بدهی خصوصی
private code U رمز محرمانه
private agreement U قرارداد خصوصی
private document U سند عادی
private borrowing U استقراض خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
private member's bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private members' bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
to give private lessons U درس خصوصی دادن
private member's bill U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private broadcasting network U شبکهپیشبینیخصوصی
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
endowments to the private individuals U اوقاف خاصه
deed under private signature U سند عادی
deed under private seal U سند غیر مصدق
deed under private seal U سند عادی
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
based on private motives U غرض الود
based on private motives U غرض امیز
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
acts based on private motives U غرض ورزی
private joint stock company U شرکت سهامی خاص
marginal net private product U محصول خصوصی نهائی خالص
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private brench exchange switchboard U مرکز سوئیچینگ فرعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com