English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
private debt U بدهی خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
debt U بدهکاربودن
debt U بدهی داشتن
debt U بدهی
debt U وام
debt U قرض
debt U دین
debt U قصور
in debt U بدهکار
to be in debt U بدهی داشتن
to be in debt U مقروض بودن
debt U غین
the d. of a debt U پرداخت بدهی
to get into debt U بدهی پیداکردن
to get into debt U وام پیداکردن
to get into debt U بدهکارشدن
he is a private U او سرباز
he is a private U است
in private U محرمانه
in private U در خلوت
private U پوشیده
private U محرمانه سرجوخه
private U خصوصی
private U اعضاء تناسلی
private U عادی
private U غیر دولتی
private U مستور سرباز
private U محرمانه
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private U اختصاصی خصوصی
private U شخصی
immersed in debt U گرفتاربدهی
immersed in debt U فرو رفته در فرض
good debt U طلب وصول شدنی
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
debt outstanding U وام معوقه
debt of record U بدهی قانونی record of court محکوم به
national debt U قرض ملی
verification of debt U تشخیص مطالبات
deep in debt U تا گردن زیر بدهی
up to the eyes in debt U تا گردن زیر بدهی
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
debt service U پرداخت اصل و فرع
funded debt U وام تنخواه دار
floating debt U بدهی متغیر
indgement debt U محکوم به
payment of a debt U اداء دین
payment of an debt U وفاء دین
run in debt U قرض بهم رساندن
preferential debt U دین ممتازه
present debt U دین حال
public debt U بدهی دولت
public debt U قرضه عمومی
proof of debt U سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
proof of debt U دلیل طلب
passive debt U وام بی بهره
oxygen debt U وام اکسیژن
oxygen debt U بدهی اکسیژن
judgment debt U محکوم به مالی
judgement debt U محکوم به
judgement debt U دادخواسته
national debt U قرضه ملی
national debt U بدهی ملی
specialty debt U تعهدات مستند به اسناد رسمی
net debt U بدهی خالص
debt of record U دین قانونی
bad debt U طلب غیر قابل وصول
debt forgiveness U بخشش بدهکای
debt cut U بخشش بدهکای
acknowladgement of debt U قبول بدهی
acknowledgement of debt U اقرار به بدهی
an active debt U بدهی با ربح
arrears of debt U دیون معوقه
attachment of debt U توقیف طلب
debt relief U بخشش بدهکای
bad debt U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
to run into debt U قرض بالا آوردن
debt perpetrator U مرتکب بدهی
debt perpetrator U خطاکار در بدهی
debt relief U صرف نظر از بدهکاری
debt forgiveness U صرف نظر از بدهکاری
debt cut U صرف نظر از بدهکاری
debt rescheduling U تجدید نظر در شرایط وام
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
To be up to ones ears in debt. U تا خرخره درقرض بودن
debt enforcement U درخواست طلب وصول
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
To be in debt up to ones ears. U غرق بدهی بودن
debt limit U حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
debt of honour U وام شرافتی
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
debt of nature U اجل
debt of nature U مرگ
debt collector U کارگزاروصول طلب
debt collector U وصول کننده طلب
crown debt U وام بدولت
consolidated debt U بدهی یک کاسه شده
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
debt advice U اعلامیه بدهکار
debt balance U مانده بدهکار
debt burden U بار بدهی
private property U دارایی شخصی بلامعارض
private road U شارع خاص
private saving U پس انداز خصوصی
private session U جلسه غیر علنی
private property U دارایی شخصی
private property U دارائیهای خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
private first class U سرباز یکم
private law U حقوق خصوصی
private line U خط خصوصی
private siding U سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private talk U گفتگوی محرمانه
private talk U صحبت خصوصی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
private eye U کارآگاه خصوصی
private lessons U تدریس خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private eyes U کارآگاه خصوصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
private treaty U معامله خصوصی
without private motive U بی غرضانه
private sector U بخش خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
private parts U شرمگاه
deed under private U سند غیر مصدق
deed under private U سند عادی
private document U سند عادی
he wished to be private U میخواست تنهاباشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private motive U غرض شخصی
private agreement U قرارداد خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private detective U کاراگاه خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private school U مدرسه ملی
private school U اموزشگاه خصوصی
private schools U مدرسه ملی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private benefits U منافع خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
private code U رمز محرمانه
private decument U سند عادی
private cost U هزینه خصوصی
private company U شرکت خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
private decument U عقد عادی
private code U کد محرمانه
private deed U سند خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
private endowment U وقف خاص
private enterprises U موسسات خصوصی
private institutions U موسسات خصوصی
private first class U سربازیکم
private finance U مالیه خصوصی
debt collection for realisation U property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
to pay off a debt [mortgage] U بدهی [رهنی] را قسطی پرداختن
simple content debt U دین ناشی از قرارداد شفاهی
i paid the debt plus interest U بدهی را با بهره ان دادم
discharging from an obligation or a debt U ابراء ذمه
national debt burden U بار قرضه ملی
debt income ratio U نسبت قروض به درامد ملی
private member's bill U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
private members' bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
to give private lessons U درس خصوصی دادن
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
deed under private seal U سند عادی
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
private broadcasting network U شبکهپیشبینیخصوصی
endowments to the private individuals U اوقاف خاصه
based on private motives U غرض الود
deed under private seal U سند غیر مصدق
deed under private signature U سند عادی
based on private motives U غرض امیز
debt due at a future time U دین موجل
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
acts based on private motives U غرض ورزی
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com