English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
principle of separation of powers U اصل تفکیک قوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
separation U جداسازی
separation U طبله جداشدگی
separation U تفکیک
separation U تجزیه
separation U حکم تفرقه ابدان زوجین
separation U تفریق
separation U جدائی
separation U جداکنی
separation U مستقل شدن یکانها
separation U از زیر امر خارج شدن
separation U تفکیک کردن
separation U جدا کردن
separation U جدا شدن
separation U انفصال
separation U دوری
separation U فراق
separation U جدایی
separation U متارکه
separation U تفکیک متارکه
separation U عمل جدا کردن
volatility separation U جداسازی از طریق فراریت
color separation U تفکیک رنگ
dust separation U جداسازی گرد و غبار
frequency separation U جداسازی فرکانس
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
grade separation U تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
isotope separation U جداسازی ایزوتوپ
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
separation anxiety U اضطراب جدایی
separation method U روش جداسازی
separation zone U منطقه حد
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sieve separation U جداسازی دانه ها با الک
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
stepped up separation U حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
separation factor U ضریب جداسازی
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
separation of interfering substances U جدا کردن اجسام مزاحم
launcher/satellite separation U جسمشماورماهوارهجدا
powers U برتری
the three powers U قوای ثلاثه
powers U برقی
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
powers U قوه یا توان
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
the powers U دولتهای بزرگ
powers U دستگاه برقی
powers U توان نیرو
powers U برق
powers U اقتدار سلطه نیروی برق
powers U قدرت دیدذره بین
powers U قدرت
powers U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powers U زور بکاربردن
powers U توان برقی
powers U نیرو
powers U توان
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers U حذف توان کامپیوتر
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers U خاموش کردن یک وسیله
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers U توان از دست رفته
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U قوه
powers U اقتدار و اختیار
powers U انرژی
powers U دولت
powers U توانایی
powers U شدت
powers U قدرت نیرو
powers U راندن
powers U زور
powers U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
hostile powers U دول متخاصم
the belligernt powers U دول متحارب
give powers U به کسی وکالت دادن
full powers U اختیارات تام
division of powers U تفکیک قوا
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
to delegate one's powers to somebody U اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن [اصطلاح رسمی]
To have full powers. U اختیارات کامل داشتن
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
monrovia powers U قدرتهای مونروویا
the belligernt powers U دولتهای درحال جنگ
mechanical powers U گوه
mechanical powers U غرغره چرخ
o merciful powers U ای خدایان بخشنده
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
give soneone powers U به کسی وکالت دادن
the active powers of the mind U قوای عامله متحر
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
principle U معتقد باصول ومبادی کردن
principle U حقیقت مبادی واصول
principle U اخلاقی کردن
principle U قاعده
principle U مسلک
principle U مرام اخلاقی قاعده کلی
in principle U بطور کلی
in principle U اصولا
principle U سرچشمه
principle U اصلی
of same principle U هم مسلک
principle U اصل
principle U اصل علمی
principle U قاعده کلی مرام
principle U اصل اخلاقی
principle U قانون علمی
on principle U از لحاظ قیود اخلاقی
principle axis U محور اصلی
principle of superposition U اصل بر هم نهی
superposition principle U اصل بر هم نهی
principle of validity U اصالت الصحه
premack principle U اصل پریماک
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
principle of permissibility U اصالت الجواز
principle of exclusion U اصل ممنوعیت
principle point U مبداء اصلی
principle of intimacy U اصل بهم بستگی
acceleration principle U اصل شتاب
principle of exclusion U اصل محرومیت
rational principle U اصول عقلیه
reality principle U اصل واقعیت
well-ordering principle U اصل خوش ترتیبی [ریاضی]
variational principle U اصل تغییر
uncertainty principle U اصل عدم قطعیت
uncertainty principle U اصل نایقینی
transitivity principle U بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
transitivity principle U اصل سرایت پذیری
transitivity principle U اصل تعدی
zeising principle U اصل زای زینگ
reversibility principle U اصل برگشت پذیری
reorganization principle U اصل بازارایی
relativity principle U اصل نسبیت
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
exclusion principle U است
exclusion principle U اصل طرد
fusion principle U اصل ترکیبات جوش خورده
hedonistic principle U اصل لذت گرائی
indeterminacy principle U اصل عدم قطعیت
benefit principle U اصل انتفاع
intimacy principle U اصل تعلق
avogadro's principle U قانون اووگادرو
kinesiological principle U اصول حرکت شناختی بدن
le chatelier's principle U اصل لوشاتلیه
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
exclusion principle U کالا نیستندشد
correspondence principle U اصل توافق
correspondence principle U اصل همخوانی
correspondence principle U اصل تنافر
duality principle U اصل دوگانگی
principle of duality U اصل دوگانگی
energy principle U اصل انرژی
equipartition principle U اصل هم بخشی
exclusion principle U اصل انحصار
exclusion principle U اصل مستثنی کردن
exclusion principle U اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه
avegadro's principle U قانون اووگادرو
availability principle U اصل دسترسی پذیری
overload principle U اصل اضافه باری
mutiplier principle U اصل ضریب بهم فزاینده
mutiplier principle U اصل ضریب تکاثر
acceleration principle U براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
action principle U اصل کنش
archimedes's principle U اصل ارشمیدس
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
postremity principle U اصل پس ایندی
aufbau principle U اصل بناگذاری
diagram of weaving principle U تصویرطرزبافت
principle energy level U تراز انرژی اصلی
principle of civil litigation U اصول محاکمات مدنی
counter current principle U اصول جریان متقابل
pleasure pain principle U اصل لذت و درد
principle of equal advantage U اصل مزیت برابر
functional principle [Technology] U عاملیت
functional principle [Technology] U کارکرد
principle of civil litigation U ایین دادرسی مدنی
von domarus principle U اصل فون دوماروس
pauli fermi principle U اصل پاولی- فرمی
principle of criminal procedure U اصول محاکمات جزائی
image shearing principle U اصول برش تصویر
combining volumes principle U اصل ترکیب حجمی
heisenberg uncertainty principle U اصل عدم قطعیت
pauli exclusion principle U اصل طرد پاولی
berthlot thomson principle U اصل برتلو- تامپسون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com