Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
primary gain
U
بهره اصلی بیماری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is a gain .
U
اینهم خودش غنیمت است
to gain a over
U
پیش افتادن از
gain
U
به دست آوردن
gain
U
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain
U
بدست آوردن
gain
U
دستیابی داشتن به یک فایل
gain
U
بهره برداری
gain
U
تقویت
to gain a over
U
برتری یاتفوق جستن بر
to gain a over
U
پیشدستی کردن بر
to gain over
U
ربودن
to gain over
U
باخودهم رای کردن
to gain over
U
سوی خودکشیدن
to gain on
U
کم کم پیش رفتن سوی خردخردفراگرفتن
to gain on
U
نزدیک شدن به
gain on
U
نزدیک شدن به
gain over
U
سوی خود کشیدن
gain over
U
ربودن
gain over
U
با خود همراهی کردن
gain
U
حصول تحصیل منفعت کردن
gain
U
پیدا کردن
gain
U
فایده بردن
gain
U
سود بردن
gain
U
بدست اوردن
gain
U
افزایش
gain
U
صرفه استفاده
gain
U
حصول
gain
U
بهره تقویت
gain
U
نفع
gain
U
منفعت
gain
U
سود
gain
U
کسب کردن باز یافتن
gain
U
نائل شدن پیشرفتن
gain
U
جلوبردن توپ
gain
U
افزوده
gain
U
سود بردن بهره
gain
U
بهره
gain
U
زیاد شدن
gain
U
بهبودی یافتن رسیدن
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
U
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
U
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
U
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
U
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary needs
U
نیازهای نخستین
primary
U
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
U
ابتدایی مقدماتی
primary
U
نخستین
primary
U
مقدماتی نخستین
primary
U
اولیه
primary
U
اصلی
primary
U
ابتدایی
primary
U
عمده
primary
U
مقدماتی اصلی
primary
U
ورودی
primary
U
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
U
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
to gain any ones ear
U
کسیرا اماده شنیدن حرفی
to gain any ones ear
U
نمودن
to gain a victory over
U
ففریافتن بر غلبه کردن بر
to gain a victory
U
فاتح شدن
to gain a victory
U
فیروزشدن ففرکردن
to gain a victory
U
پیروزشدن
paranosic gain
U
بهره اصلی بیماری
gain the ear
<idiom>
U
رگ خواب کسی را به دست آوردن
transducer gain
U
بهره دگرسازی
no pain no gain
<proverb>
U
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
to gain a victory over
U
پیروزشدن بر
to gain a ccess
U
تقرب جستن
to gain a ccess
U
باریافتن
to gain ground
U
پیشرفت کردن
You are going to gain weight. if you let yourself go.
U
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
To gain an advantage.
U
کسب امتیاز کردن
gain control
U
کنترلصدا
voltage gain
U
بهره ولتاژ
to gain time
U
به بهانه گذراندن
to gain time
U
دست بدست کردن
to gain the day
U
پیروزشدن
to gain in nealth
U
شفایافتن
to gain in nealth
U
بهبودی یافتن
to gain hearts
U
جلب قلوب کردن
No gain without pain.
<proverb>
U
بدون رنج چیزى بدست نمى آورى .
to gain ground upon
U
شدن به
to gain ground upon
U
نزدیک
to gain ground
U
تجاوزکردن تعدی کردن
gain ground
<idiom>
U
به جلو رفتن
maximum gain
U
تقویت حداکثر
gain time
U
اغتنام وقت کردن
directive gain
U
تقویت انتن
light gain
U
تقویت نور
lateral gain
U
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
energy gain
U
بازده انرژی
epinosic gain
U
بهره ثانوی بیماری
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
gain a victory
U
پیروز شدن
gain ground
U
پیشروی کردن
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
laser gain
U
بهره لیزر
gain opportunity
U
اغتنام فرصت کردن
gain opportunity
U
اغتنام وقت کردن
gain opportunity
U
فرصت را مغتنم شمردن
gain or loss
U
سود یا زیان
gain score
U
نمره افزوده
gain time
U
دفع الوقت کردن
loss and gain
U
زیان و سود
loss and gain
U
ضرر و منفعت
antenna gain
U
بهره انتن
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
gain time
U
اغتنام وقت
gain ground
U
خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
primary storage
U
حافظه اولیه
primary storage
U
انباره اولیه
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
primary structure
U
ساختمان اولیه
primary structure
U
ساختمان اصلی
primary tenses
U
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary track
U
شیار اولیه
primary track
U
شیار اصلی
primary treatment
U
تصفیه نخستین
primary treatment
U
پاکسازی نخستین
primary winding
U
سیم پیچ ورودی
primary wire
U
سیم ورودی
primary zones
U
نواحی نخستین
primary standard
U
استاندارد اولیه
primary position
U
موضع ابتدایی
primary colours
U
رنگهای اصلی
primary schools
U
دبستان
primary school
U
دبستان
primary accused
U
متهم اصلی
primary memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary colour
U
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary root
U
ریشهاولیه
primary material
U
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary education
U
اموزش ابتدایی
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary covert
U
پرهایاولیه
primary marshalling
U
راهاولیه
primary mirror
U
آئینهابتدائی
primary memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary reinforcer
U
تقویت کننده نخستین
primary circuit
U
مدار ورودی
primary electron
U
الکترون اولیه
primary emission
U
صدور اولیه
primary group
U
گروه نخستین
primary hypertension
U
افزایش اولیه فشار خون
primary industries
U
صنایع اولیه
primary inputs
U
دادههای اولیه
primary colors
U
رنگهای اصلی
primary interest
U
مسئولیت اصلی
primary interest
U
هدف توجه اصلی
primary investment
U
سرمایه گذاری اولیه
primary drive
U
سائق نخستین
primary current
U
جریان ورودی
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
primary cognizance
U
شناختهای اولیه
primary center
U
مرکز اولیه
primary cognizance
U
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
U
پیچک راه انداز
primary center
U
مرکز عمده
primary cell
U
پیل ساده
primary carbon
U
کربن نوع اول
primary colors
U
رنگهای نخستین
primary carbon
U
کربن 1 درجه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses
U
نقاط مادی اولیه
primary processes
U
فرایندهای نخستین
primary alcohol
U
الکل 1 درجه
primary productivity
U
فراوردگی نخستین
primary products
U
محصولات اولیه
primary products
U
محصولات پایه
primary amentia
U
نقص عقل نخستین
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever
U
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary inputs
U
نهادههای اولیه
primary reinforcement
U
تقویت نخستین
primary alcohol
U
الکل نوع اول
primary position
U
موضع اصلی
primary armament
U
جنگ افزار اصلی
primary body
U
جسم اولیه
primary mission
U
ماموریت اصلی
primary motivation
U
انگیزش نخستین
primary personality
U
شخصیت نخستین
primary planets
U
سیارات عمده
primary planets
U
سیارات کبار
primary anxiety
U
اضطراب نخستین
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
automatic gain control
U
کنترل بازده بطور خودکار
automatic gain control
U
نافم خودکار فزونسازی
maximum power gain
U
تقویت توان حداکثر
open loop gain
U
بهره تقویت در حلقه باز
capital gain tax
U
مالیات بر سود سرمایه
to gain the upper hand
U
پیش بردن
to gain the upper hand
U
غلبه یافتن
to gain the upper hand
U
غالب شدن
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
maximum in power gain
U
تقویت قدرت حداکثر
primary vowel sounds
U
صداهای اصلی
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com