English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pressure dial U درجهفشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
dial U انتخاب کردن
dial U صفحه مدرج
dial U صفحه شماره گیر
dial U شاخص
dial U صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dial U گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
dial U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial U شماره گیری با تلفن
dial U امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
dial U گرداندن
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
dial up U شماره گیری
dial U شماره گرفتن
selector dial U صفحه شماره گیری
dial indicator U دستگاه نشاهدهنده مدرج
calling dial U صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
auto dial U خود شماره گیر
lock dial U تنظیمقفل
calculator dial U صفحهمدرجحسابگر
dial tones U بوق آزاد
dial tone U بوق آزاد
vernier dial U صفحه مدرج ورنیهای
telephone dial U صفحه نمره گیر تلفن
sun dial U افتاب نما مقنطره
sun dial U ساعت افتابی
dial cable U کابل صفحه مدرج
dial collar U حلقه مدرج
graduated dial U صفحه مدرج
dial up terminal U ترمینال شماره گیری
dial up service U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
dial signal U بوق ازاد برای شماره گیری
dial pulse U تپش شماره گیری
dial light U لامپ صفحه مدرج
dial in modem U مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
dial graduation U تقسیم بندی درجهای
dial graduation U مقیاس درجهای
dial gauge U قطر
dial gage U دستگاه اندازه گیری تغییربعدهای بسیار کوچک
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
dial collar U طوقه یا حلقه درجه بندی شده
moon dial U ساعت مهتابی
tension dial U درجهریزودرشتبافت
dial feed press U پرس رولور
dial feed press U پرس میزی گردان
dial depth gage U عمق سنج مدرج
dial indicator micrometer U میکرومتر با صفحه مدرج
direct reading dial U درجه بندی برای قرائت مستقیم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
carriage control dial U کنترلشمارهگیرنورد
dial-type display U نمایشصفحهاعداد
slide rule dial U صفحه مدرج خط کش محاسبهای
dial bench gage U میز اندازه گیری
f.pressure U فشارمایع
pressure U فشار
pressure from outside U فشار از بیرون [خارج]
pressure U سنگین
pressure U بار
pressure U بار سنگین مصائب وسختیها
pressure U مشقت
pressure U فشردن مضیقه
pressure U فشار هوا
pressure cook U تحت فشار پختن
pressure cook U دردیگ زودپزپختن
pressure device U عامل فشاری مین
pressure device U ماسوره فشاری
pressure cook U دیگ زودپز
pressure curve U خم فشار
pressure curve U منحنی فشار
pressure drop U افت فشار
pressure face U سمت فشار
pressure gradient U گرادیان فشار
pressure hull U بدنه ضد فشار
pressure head U ارتفاع فشار
pressure gaverner U تنظیم کننده فشار
pressure gaverner U ناطم فشار
pressure gauge U فشارسنج
pressure gauge U فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure front U جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure fraction U کسر فشاری
pressure lamp U چراغ تلمبهای
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
low pressure U فشار کم
low pressure U فشار خفیف
low pressure U سهل العبور
low pressure U منطقه کم فشار
manifold pressure U فشار گازگاه
mean effective pressure U فشار موثر متوسط
molding pressure U فشار قالب
molding pressure U فشار پرس
loss of pressure U افت فشار
lateral pressure U فشار جانبی
increase of pressure U افزایش فشار
inflationary pressure U فشار تورمی
initial pressure U فشار ابتدایی
intake pressure U فشار ورودی
intermediate pressure U فشار متوسط
internal pressure U فشار درونی
kinetic pressure U فشار سینتیک
pressure gage U فشارسنج
to be under deadline pressure U عجله داشتن
oil pressure U فشارسنج روغن
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pressure above the atmosphere U فشار بالای جو
pressure adjustment U تنظیم فشار
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure balance U فشارسنج
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure cabin U بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pore pressure U فشار درونی
pitot pressure U فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
oil pressure U دستگاه اندازه گیری فشار روغن
osmotic pressure U فشار اسمزی
partial pressure U فشار جرئی یا سهمی
partial pressure U فشار جزئی
partial pressure U فشار جزیی
piston pressure U فشار پیستون
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
impact pressure U نیروی اصابت فشار ترکش
pressure plate U صفحهنگهدار
vapor pressure U فشار بخار
vapor pressure U فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
uplift pressure U فشار بالابرنده
total pressure U فشار کل
to bear pressure upon U فشار اوردن بر
tire pressure U فشار هوای لاستیک
The pressure of the atmosphere U فشار جو ؟( اتمسفر )
systolic pressure U فشارخون انقباضی
swelling pressure U فشار در اثر ازدیاد حجم
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
partial pressure U [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
static pressure U فشار ایستایی
vapour pressure U فشار بخار اب
water under pressure U آبتحتفشار
water pressure U فشار اب
pressure control U کنترلفشار
pressure screw U پیچفشرده
pressure change U تغییراتفشار
pressure bar U قسمتفشار
pressure tube U لولهفشار
pressure vessel U فرف
pressure cookers U دیگ زودپز
pressure vessel U فشار
wind pressure U فشار باد
wheel pressure U فشار چرخ
wave pressure U فشار حاصل از موج
static pressure U فشار ثابت هوا
starting pressure U فشار استارت
pressure surface U سطح پیزومتریک
pressure surface U سطح فشار
pressure suit U لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
sense of pressure U حس فشار
pressure sense U حس فشار
pressure regulator U شیر فشار شکن
pressure regulator U شیر تنظیم
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
pressure of speech U فشار تکلم
pressure of time U فشار زمانی
pressure tendency U گرایش فشار
pressure sweeping U روبیدن فشاری
pressure taping U انشعاب فشار سنجی
time pressure U فشار زمانی
sound pressure U فشار صوت
social pressure U فشار اجتماعی
reservoir pressure U فشار مخزن
reduced pressure U فشار کاهیده
reacted pressure U فشار واکنش شده
radiation pressure U فشار تشعشع
pulse pressure U فشار نبض
pressure welding U جوشکاری فشاری
pressure welding U جوش فشاری
pressure weldable U قابل جوشکاری فشاری
pressure weld U جوش دادن فشاری
pressure wave U موج فشار
pressure transducer U مبدل فشار
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
gage pressure U فشار مانومتری
edge pressure U فشار لبه
economic pressure U فشار اقتصادی
earth pressure U فشار خاک
earth pressure U رانش خاک
earth pressure U فشار حاصل از خاک
soil pressure U رانش خاک
dynamic pressure U فشار پویا
dynamic pressure U فشار محرکه درونی
effective pressure U فشار موثر
barometric pressure U فشار بارومتری
equilibrium pressure U فشار تعادلی
gage pressure U فشار گیج
seepage pressure U فشار روان ابی
flow pressure U فشار روان ابی
back pressure U فشار متقابل
external pressure U فشار برونی
external pressure U فشار خارجی
contact pressure U فشار تماس
excess pressure U فشار اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com