Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
respiratory system protection
U
حافظدستگاهتنفسی
power system
U
شبکه نیرو
power system
U
سیستم قدرت سیستم انرژی
fluctuating power of a polyphase system
U
توان نوشی مدار چند فازی
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
protection
U
حمایت
protection
U
حراست حمایت
protection
U
تامین نامه
protection
U
نیکداشت
self protection
U
برقراری تامین از خود
protection
U
حفظ
protection
U
محافظت
protection
U
حفافت
over protection
U
تقویت
self protection
U
حفافت از خود
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
self protection
U
دفاع از نفس
under protection
U
تحت الحمایه
protection
U
نگهداری
protection
U
خط امان
protection
U
عمل حفافت
protection
U
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
protection
U
اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection
U
سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
protection
U
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection
U
مانع کپی گرفتن شدن
protection
U
پشتیبانی
protection
U
تیمارداری
protection
U
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
collective protection
U
حفافت جمعی
protection from sin
U
عصمت
collective protection
U
حفافت گروهی
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
impedance protection
U
حفافت امپدانس
protection hood
U
کلاهک یا روپوش محافظ
protection key
کلید حفافت
protection ring
U
حلقه حفافت
lightning protection
U
با خاموش کننده مغناطیسی
protection level
U
سطح حفافت
bank protection
U
ساحل داری
environmental protection
U
حفاظت محیط زیست
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
file protection
U
حفافت فایل
file protection
U
حفافت پرونده
block protection
U
حفافت بلوک
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
x ray protection
U
حفافت رونتگن
ear protection
U
محافظگوش
environmetal protection
U
حمایت محیط زیستی
eye protection
U
محافظچشم
bank protection
U
ساحلبانی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
feet protection
U
محافظپا
hand protection
U
محافظدستی
head protection
U
محافظسر
anodic protection
U
حفافت اندی
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
Under the protection of the law.
U
درپناه قانون
armor protection
U
حفافت زرهی
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
toe protection
U
پاشنه بندی
memory protection
U
حفافت حافظه
memory protection
U
پشتیبانی ازحافظه
cathode protection
U
حفافت کاتدی
software protection
U
حفافت نرم افزاری
over voltage protection
U
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
data protection
U
حفافت داده ها
overload protection
U
حفافت بار زیاد
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
cell protection
U
حفافت سل
storage protection
U
حفافت انباره
storage protection
U
حفافت حافظه
degree of protection
U
میزان حفافت
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
thermal protection
U
محافظت حرارتی
armor protection
U
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
copy protection
U
جلوگیری از اعمال کپی
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
copy protection
U
محافظت از کپی
consumer protection
U
حمایت از مصرف کننده
overflow protection switch
U
کلیدحافظآبهایاضافی
rust protection paint
U
رنگ ضد زنگ
indirect bank protection
U
کناره بندی غیر مستقیم
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
protection and indemnity club
U
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
The Physics of Radiation Protection
U
فیزیک بهداشت
The Physics of Radiation Protection
U
فیزیک محافظت از پرتو
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
frost protection preparation
U
ضدیخ
The Physics of Radiation Protection
U
بهداشت پرتوی
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
linear system
[system of linear equations]
U
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
power saw
U
اره ماشینی
power saw
U
دستگاه اره
will to power
U
قدرت خواهی
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down
U
قطع برق خاموش کردن
power
U
قوه یا توان
power
U
راندن
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power
U
توانایی
power
U
قدرت نیرو
power
U
انرژی
power
U
قوه
will-power
U
تصمیم
power
U
اقتدار و اختیار
power
U
دولت
power
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
useful power
U
قدرت مفید
useful power
U
توان مفید
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
power
U
توان برقی
power
U
زور بکاربردن
power
U
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
U
قدرت دیدذره بین
power
U
اقتدار سلطه نیروی برق
power
U
برق
power
U
توان نیرو
power
U
برتری
e. power
U
قوه مجریه
e. power
U
نیروی اجرایی
power on
U
روشن کردن
power
U
نیرو
power
U
توان
power
[over somebody/something]
U
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
will-power
U
اراده
will-power
U
عزم راسخ
will-power
U
قدرت اراده
power
U
برقی
power i
U
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power
U
دستگاه برقی
will power
<idiom>
U
قدرت
power
U
قدرت
in power
U
صاحب مقام
power up
U
برق
power
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
U
خاموش کردن یک وسیله
power
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
U
توان از دست رفته
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
outside power
U
جریان خارجی
power
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
U
زور
power
U
شدت
to the power of
[three]
U
به توان
[سه]
[ریاضی]
power
U
توان
[ریاضی]
power
U
قوه
[ریاضی]
i did all in my power
U
انچه در توانم بود کردم
power up
U
روشن کردن
power
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
in power
U
دارای اختیارات
power
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
p in power to do something
U
عدم نیروبرای کردن کاری
power down
U
قطع نیرو
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
U
حذف توان کامپیوتر
power
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
Protection money. Racket money.
U
باج سبیل
driving power
U
قدرت محرکه
power supply
U
مبدل برق
predictive power
U
قدرت پیش بینی
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
cutting power
U
قدرت برش
rated power
U
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
power surge
U
برق ناگهانی
radiant power
U
شاره تابان
economic power
U
قدرت اقتصادی
power politics
U
سیاست جبر زور طلبی
countervailing power
U
قدرت همسنگ
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
power outege
U
قطع برق
power output
U
توان خروجی
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
power pack
U
دستگاه تنظیم برق
power pack
U
جعبه تغذیه
power play
U
نقشه تهاجمی
power play
U
حمله دسته جمعی
countervailing power
U
نیروی همسنگ
tractive power
U
نیروی کشش
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
pulling power
U
نیروی کشش
power politics
U
سیاست زور
power structure
U
ساخت قدرت
power volleyball
U
والیبال قدرتی
power user
U
کاربر پیشرفته
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
disquisitive power
U
قوه جستجویاتفحص
power steering
U
فرمان خودکار
power supply
U
منبع انرژی
diagonal power
U
قدرت قطری
power supply
U
منبع تغذیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com