English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
power plants U نیروگاه برق
power plants U کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants U دستگاه تولیدنیروی
power plants U محرکه وسیله نقلیه
power plants U مرکز تولید نیرو
power plants U دستگاه مولد نیرو
power plants U موتوربرق
power plants U نیروگاه موتور مولدنیرو
power plants U پیش راننده
power plants U نیروگاه
power plants U تاسیسات جریان قوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plants U رستنی
plants U گیاه
plants U کارخانه
plants U ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
plants U ماشین
plants U واحد صنعتی
plants U وسایل
plants U کاشتن
plants U دستگاه
plants U گیاه نهال
plants U نبات کارخانه
plants U تاسیسات
plants U کارگاه
plants U تجهیزات کارگاه
plants U محل کارخانه یا کارگاه
plants U مستقر کردن
plants U در زمین قراردادن
plants U کشت و زرع کردن نهال زدن
plants U غرس کردن
plants U ماشین الات کارخانه
overgrown with plants U گیاه پوش
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
rubber plants U درخت کائوچو
plants indigenous to that soil U هستند
plants indigenous to that soil U بومی ان خاک
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
will to power U قدرت خواهی
power U زور
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power down U قطع نیرو
will-power U اراده
power saw U اره ماشینی
power saw U دستگاه اره
useful power U توان مفید
useful power U قدرت مفید
e. power U قوه مجریه
e. power U نیروی اجرایی
in power U صاحب مقام
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
power up U برق
will-power U تصمیم
will-power U عزم راسخ
will-power U قدرت اراده
power down U قطع برق خاموش کردن
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
outside power U جریان خارجی
power U اقتدار و اختیار
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
will power <idiom> U قدرت
power on U روشن کردن
in power U دارای اختیارات
power up U روشن کردن
power U قدرت
power U قوه یا توان
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U دولت
power U راندن
power U قوه
power U انرژی
power U توانایی
power U شدت
power U قدرت نیرو
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U برتری
power U توان نیرو
power U برق
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U قدرت دیدذره بین
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U زور بکاربردن
power U توان برقی
power U نیرو
power U توان
power U دستگاه برقی
power U برقی
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U خاموش کردن یک وسیله
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U توان از دست رفته
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power U توان [ریاضی]
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U قوه [ریاضی]
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U حذف توان کامپیوتر
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power source U منبع قدرت
power distribution U پخش قدرت
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
power supply U منبع انرژی
power politics U سیاست زور
power dive U شیرجه
power supply U تامین کننده برق
power supply U مبدل برق
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
power slide U لغزش به کنار در پیچ مسیر
power spectrum U طیف توانی
power steering U فرمان خودکار
power stroke U مرحله قدرت
power structure U ساخت قدرت
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power consumption U مصرف برق
power dissipation U اتلاف قدرت
power supplay U منبع قدرت
power factor U ضریب قدرت
power surge U برق ناگهانی
power system U شبکه نیرو
power volleyball U والیبال قدرتی
predictive power U قدرت پیش بینی
pulling power U نیروی کشش
tractive power U نیروی کشش
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
radiant power U شاره تابان
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
reactive power U توان هرز
power user U کاربر پیشرفته
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
power unit U پیش راننده
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
power test U ازمون قدرت
power transformer U مبدل تغذیه
power transformer U ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transmission U انتقال انرژی
power transmission U انتقال قدرت
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret U برجک برقی
reactive power U توان غیر فعال
power shovel U بیل مکانیکی
power factor U ضریب توان
power loss U گمگشتگی قدرت
power mains U شبکه جریان قوی
power hacksaw U کمان اره
power hacksaw U اره کمانهای
power mains U شبکه نیرو
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power function U تابع قدرت
power function U تابع توانی
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power loss U تلف قدرت
power loss U اتلاف توان
power jack U جک
power endurance U توان استقامت
power installation U تاسیسات جریان قوی
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house U کارخانه برق
power head U سر موتور
power law U قانون توانی
power level U تراز توان
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
power of production U نیروی تولید
power consumer U مصرف برق
power politics U سیاست جبر زور طلبی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
power consumption U مصرف قدرت
power fuel U سوخت
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power forward U فوروارد قوی
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power function U تابع توان
power play U حمله دسته جمعی
power of reservation U حق اعتراض
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
power circuit U مدار توان
power outege U قطع قدرت
power outege U قطع برق
power output U توان خروجی
power pack U دستگاه تنظیم برق
power pack U جعبه تغذیه
power shovel U ماشین خاک کش
reactive power U توان واکنشی
power point U اتصالبرق
power failure U قطع برق
power cut U قطع برق
power blackout U رفتن برق
power failure U رفتن برق
power cut U رفتن برق
solar power U نیروی خورشیدی
power outlet U پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
power outlets U پریز ها
power blackout U قطع برق
power worker U فردیکهدرایستگاهبرقکارمیکند
power-sharing U روشحکومتیکهمردم درامورکشورشاندخالتچندانیندارند
Power of distiction. U قوه تشخیص
To have power and influence. U تیغ برایی داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com