Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
portfolio
U
کیف چرمی
[کیف کاغذ ]
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
portfolio
U
وزارت
portfolio
U
کیف کاغذ
portfolio
U
کیف چرمی بزرگ مقام
portfolio
U
سهام
portfolio
U
سند دارائی ها
portfolio
U
اسناد بهادارجمع اوری شده
portfolio
U
کلاسور نقشه
portfolio
U
کانتینر مسطح
portfolio
U
دارایی
portfolio
U
نمونه محصول
balancing of portfolio
U
پوشاندن ریسک
minister without portfolio
U
وزیر مشاور
graphic portfolio
U
نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
ceded portfolio
U
اوراق بهادار واگذار شده
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
assumed portfolio
U
اوراق بهادار مفروض
to recive the portfolio of war
U
وزیر جنگ شدن
right of entry
U
حق ورود
no entry
U
ورودممنوع
re entry
U
ورود
re entry
U
اعاده تصرف
re entry
U
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
re-entry
U
ورود
re-entry
U
نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re-entry
U
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry
U
اعاده تصرف
entry
U
ثبت
entry
U
راه راهرودر
entry
U
ادخال
entry
U
مدخل
entry
U
چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry
U
فقره
entry
U
شرکت کننده
entry
U
نقطه شروع پرش یا چرخش
entry
U
ثبت دردفتر ثبت
entry
U
دخول
entry
U
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry
U
ورود
entry
U
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
entry
U
اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry
U
آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry
U
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry
U
عمل ورودی
entry
U
ورود راهرو
entry
U
مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
entry
U
قلم
entry instruction
U
دستورالعمل دخول
entry side
U
جهت دخول
make an entry
U
ثبت کردن
key entry
U
دخول کلیدی
entry side
U
جهت ورود
home use entry
U
اعلامیه مصرف شخصی
home use entry
U
اعلامیه مصرف
forcible entry
U
ورود عدوانی
forcible entry
U
هتک حرمت منازل
free entry
U
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
undefined entry
U
فقره تعریف نشده
port of entry
U
بندر مقصد
feet-first entry
U
پرشسیخی
to make an entry of
U
وارد
to make an entry of
U
ثبت
single entry
U
حسابداری ساده
single entry
U
حسابداری فردی
make an entry
U
وارد کردن
head-first entry
U
پرشباسر
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
post entry
U
ثبت پس از موقع
port of entry
U
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
to make an entry of
U
کردن
entry point
U
نقطه ورود
barrier to entry
U
منع ورود به صنعت
entry door
U
در جلویی
[ساختمان]
entry door
U
در ورودی
entry door
U
ورودی
deffered entry
U
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
lobby-entry
U
مدخل
double entry
U
دفتر داری مضاعف
double entry
U
سیستم دفترداری دوبل
entry doors
U
در های ورودی
data entry
U
ثبات داده ها ورود داده ها
bill of entry
U
افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of entry
U
افهارنامه ورودی
cost to entry
U
هزینه ورود
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
data entry
U
ثبت داده ها
data entry
U
داده دهی
lobby-entry
U
راهرو
gable-entry
U
راهروی ورودی
entry plan
U
طرح دخول به سر پل
entry plan
U
طرح ورود به بندر
entry line
U
سطر ورودی
port of entry
U
بندرمحل ورود
entry point
U
نقطه دخول
entry keydoard
U
صفحه کلیدورودی
entry keydoard
U
صفحه کلید ادخال
entry group
U
گروه واجد شرایط
entry group
U
واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
ease of entry
U
سهولت ورود
ease of entry
U
سهولت ورودبه یک صنعت
entry condtion
U
شرط دخول
entry block
U
کنده مدخل
end lobby-entry
U
مدخل
remote job entry
U
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
to refuse somebody entry
[admission]
U
کسی را در مرز برگرداندن
customs entry form
U
افهارنامه گمرکی
forceble entry and detainer
U
هتک حرمت منازل
data entry form
U
فرم ورودی داده ها
data entry mode
U
حالت ثبت داده ها
data entry operator
U
متصدی داده دهی
forceble entry and detainer
U
تصرف عدوانی
double entry table
U
جدول دو سویی
double entry bookkeeping
U
حسابداری دوبل
direct data entry
U
داده دهی مستقیم
forcible entry and detainer
U
تصرف عدوانی
clear-entry key
U
کلیدصفحههوشیار
remote job entry
U
ادخال کار از دور
entry level jobs
U
شغلهای غیر تخصصی
data entry device
U
دستگاه داده دهی
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
forcible entry and detainer
U
ید عدوانی
data entry specialist
U
متخصص داده دهی
fast data entry control
U
کنترلدخولاطاعاتسریع
To make a forcible entry into a building.
U
بزور وارد ساختمانی شدن
fine data entry control
U
کنترلدخولاطلاعاتعالی
facilitator
[of illegal migration/immigration / entry]
[British E]
U
قاچاقچی آدم
[در سر مرز]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com