Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pop up window
U
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lattice window
U
پنجره مشبک
lattice window
U
شباک
window dressing
U
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window-dressing
U
فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
bay window
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay window
U
پنجره پیش امده
bay window
U
پیش امدگی ساختمان
bay window
U
شاه نشین
window
U
پنجره
window
U
روزنه
window
U
ویترین دریچه
window
U
پنجره دار کردن
window
U
بیوه زن
window
U
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
window
U
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window
U
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
U
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window
U
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
U
مشابه 10682
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
French window
U
اقشقشه
French window
U
درپنجرهای
sash window
U
پنجره کشویی
sash window
U
اروسی
bow window
U
پنجره قوسی
bow window
U
پنجره پیش امده کمانی
window box
U
قاب پنجره
window-box
U
قاب پنجره
window-boxes
U
قاب پنجره
window frame
U
قاب پنجره
window-frame
U
قاب پنجره
window-frames
U
قاب پنجره
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window pane
U
جام پنجره
window-pane
U
جام پنجره
window-panes
U
جام پنجره
active window
U
پنجره فعال
balance window
U
پنجره چرخان
blind window
U
پنجره نما
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
cant bay window
U
کج پنجره
case window
U
پنجره لولادار
child window
U
پنجرهای در پنجره اصلی
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
compass window
U
شاه نشین نیم گرد
continuous window
U
پنجره سراسری
cross bar of window
U
الت پنجره
dormer window
U
پنجره شیروانی
oval window
U
روزنه بیضی
round window
U
روزنه گرد
head access window
U
شکاف مستطیل شکل درروکش دیسک لغزان
inactive window
U
پنجره غیرفعال
internal window sill
U
کف پنجره داخلی
lancet window
U
پنجره نوک تیز
middle lintel in window
U
کمرکش پنجره
middle lintel in window
U
وادار میانی پنجره
middle lintel in window
U
الت وسطی پنجره
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
picture window
U
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
pivoting window
U
پنجره گردان
pivoting window
U
پنجره محوری
rear window
U
پنجره عقب
rose window
U
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
sight window
U
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
skylight window
U
کتیبه
skylight window
U
خفنگ
split window
U
پنجره تقسیم بندی شده
splitting a window
U
تقسیم بندی پنجره
storm window
U
پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
stormproof window
U
پنجره ضد طوفان
text window
U
پنجره متن
thin window display
U
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
three panes window
U
پنجره سه لنگه
three panes window
U
پنجره سه چشمه
window dress
U
پشت ویترین گذاشتن
window dress
U
بنمایش گذاشتن
window envelope
U
پاکت طلق دار ادرس نما
window leaf
U
لنگه پنجره
window panes
U
باران با صدا به پنجره می خورد
window regulator
U
وسیله تنظیم پنجره
window shade
U
پرده
window shade
U
کرکره
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
window sill brick
U
هره
window sill brick
U
اجر کاردی
worksheet window
U
پنجره صفحه کاری
window-sill
U
هرهی پنجره
window-sill
U
لب پنجره
window-sill
U
تختهی زیر پنجره
window-sills
U
هرهی پنجره
window-sills
U
لب پنجره
window-sills
U
تختهی زیر پنجره
access window
U
مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
basement window
U
پنجرهزیرزمین
casement window
U
پنجرهیلولایی
casement window opening inwards
U
پنجرهدودر
horizontal pivoting window
U
پنجرهکشویی
landing window
U
پنجرهفرود
Other Matches
to go to the window
U
به
[سوی]
پنجره رفتن
go out the window
<idiom>
U
اثرش از بین رفته
by the window
U
کنار پنجره
louvred window
U
پنجرهیروزنهدار
observation window
U
پنجرهدیدهبانی
panoramic window
U
پنجرهوسیع
playing window
U
پنجرهنمایش
pylon window
U
قسمتبازبرج
window curtain
U
پردهپنجره
window awning
U
پنجرهچادر
types of window
U
انواعپنجره
protective window
U
پنجرهحفافتی
sliding window
U
پنجرهمتحرک
screen window
U
پوششپنجره
window tab
U
برچسبپنجره
window-shopping
U
نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
cross-window
U
[پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
Diocletion Window
U
پنجره نیم دایره
double window
U
پنجره دو جداره
eucharistic window
U
[نیم پنجره محراب]
eyebrow window
U
[پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
flanking window
U
نورگیر ثابت
French window
U
پنجره لولادار
Ipswich window
U
پنجره بالکن
laced window
U
[مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
lattic-window
U
پنجره مشبک
to lean out of the window
U
به پنجره تکیه دادن
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
compss-window
U
پنجره کنسولی
chicago window
U
پنجره شیکاگویی
Could we have a table by the window?
U
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
The window is jammed.
پنجره گیر کرده است.
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
to stand at
[by]
the window
U
کنار پنجره ایستادن
My desk is by the window.
U
میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
balanced window
U
پنجره چرخان
bay-window
U
[پنجره ی بیرون زده ]
bay-window
U
شاه نشین
biforate window
U
پنجره دودر
cabinet-window
U
ویترین
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
window winder handle
U
دستگیرهحرکتدهندهشیشه
sliding folding window
U
پنجرهتاشویمتحرک
Do you mind if I open the window?
U
اشکالی دارد اگر پنجره را باز کنم؟
Do you mind if I close the window?
U
اشکالی دارد اگر پنجره را ببندم؟
rabbet
[for window or door]
U
اتصال کام و زبانه لبه
[ پنجره یا در]
vertical pivoting window
U
پنجرهگردانعمودی
Dont stick your head out of the car window.
U
سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com