English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polish U صیقل
polish U پرداخت کردن
polish off U از جلو کسی درامدن تمام کردن
polish off U خوردن
to polish off U با شتاب پرداخت کردن
polish off <idiom> U به طور کامل به پایان رساندن
polish U جلاء
polish U :لهستانی
polish U جلا واکس زنی
polish U پرداخت
polish U ارایش مبادی ادابی
polish U : صیقل
polish U تهذیب
polish U براق کردن
polish U جلادادن
polish U منزه کردن واکس زدن
polish U صیقل دادن
French polish U روغن جلا
nail polish U لاک
nail polish U رنگ و جلای ناخن
nail polish U مانیکور
polish gambit U گامبی زوکرتورت
the polish refugees U مهاجرین لهستانی
the polish refugees U گریختگان یا فراریان لهستانی
shoe polish U واکس کفش
polish defence U دفاع لهستانی
polish gambit U گامبی لهستانی
polish opening U گشایش
polish notation U نشان گذاری لهستانی
polish opening U لهستانی
reverse polish notation U نشان گذاری لهستانی معکوس
apple U میوهء سیب دادن
apple U یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple U سیب دادن
apple U چیز عزیزو پربها
apple U مردمک چشم
apple سیب
apple ii U اپل دو
sugar apple سیب دارچینی
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
apple pie U پای سیب
sugar apple سفرجل هندی
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
the apple of one's eye <idiom> U عزیز دردانه
shaped like an apple U بشکل سیب
apple juice U آب سیب
the pulp of an apple U گوشت سیب
sugar-apple U سیتافال هندی
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
the apple of one's eye <idiom> U نور چشم
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
To turn (apple)to someone. U به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
toffee apple U سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
eating apple U سیب خوردنی
Adam's apple U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple U سیب آدم
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
thorn apple U تاتوره خاردار
the pulp of an apple U مغز سیب
apple talk U اپل تاک
apple pascal U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye U چیز پریها
adams apple U جوزک
apple of the eye U محبوب نوردیده
apple of the eye U مردمک چشم
adams apple U بر امدگی گلو
apple macintosh U acintosh
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack U عرق سیب
adams apple U سیب حضرت ادم
crab apple U سیب صحرایی
apple computer U کامپیوتر اپل
apple peel U پوست سیب
apple core U تخمدان سیب
pine apple U قشطه بمب
pine apple U عین الناس
pine apple U اناناس
love apple U گوجه فرنگی
oak apple U مازو
apple works U اپل ورکس
gall apple U مازو
flat apple U گوی بولینگ خارج از بازی
fir apple U جوزصنوبر
apple share U اپل شر
apple tree U درخت سیب
egg apple U بادنجان
fir apple U چلغوزه
Put the apple in the juicer. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Apple Computer Corporation U Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
oak apple or gall U مازو
apple ring fender U دفرای حلقوی
dutch apple pie U پای سیب هلندی
To eat an apple with the skin. U سیب را با پوست خوردن
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
Apple file exchange U برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
apple beignets [American English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
A rotten apple in jures its companions. <proverb> U یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters [British English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
section of a pome fruit: apple U قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com