Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
points signal
U
نقاطعلامتدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
points
U
قطبهای پلاتین
at all points
U
درهمه جا
points
U
پلاتین دلکو
at all points
U
در همه نقاط
interactional points
U
نقاط تماس
boiling points
U
نقطه جوش
talking points
U
نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
decimal points
U
ممیز
decimal points
U
ممیز اعشاری
boiling points
U
عصبانیت
boiling points
U
درجه جوش
interactional points
U
نقاط تلاقی
ignition points
U
پلاتین
ignition points
U
پلاتین دلکو
fourteen points
U
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
design points
U
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
U
اخرین امتیاز
boiling points
U
نقطه غلیان
intercardinal points
U
جهات فرعی
decimal points
U
نقطه اعشار
crossing points
U
محل برخورد دو خط
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
cardinal points
U
جهات اصلی
cardinal points
U
چهار جهت اصلی
crossing points
U
نقطه تلاقی
points of view
U
دیدگاه
fourteen points
U
اصول چهارده گانه
decimal points
U
ممیز اعشار
points of view
U
نقطه نظر
points of view
U
نظریه
points of view
U
دید
contact points
U
نوکهای کنتاکت
points of view
U
لحاظ
awarding of points
U
امتیاز دادن
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
freezing points
U
درجه یخ بندان
distance between two points
U
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
To score points.
U
امتیاز آوردن ( ورزش )
points of sailing
U
نقاطقایقسواری
points motor
U
موتورپلاتینی
points lever
U
اهرم پلاتینی
freezing points
U
نقطه انجماد
turning points
U
نقطه لولای چرخش
check-points
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
rallying points
U
محل تجمع مجدد
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
exclamation points
U
علامت تعجب
exclamation points
U
این علامت !
turning points
U
نقطه برگشت
turning points
U
مرحله قاطع نقطه تحول
turning points
U
نقطه چرخش
turning points
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
direction of points
U
جهتیاب
sticking points
U
نکتهیاصلی
quadrantal points
U
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
pressure points
U
نقطههای گیرنده فشار
p is nine points of the law
U
تصرف شرط عمده مالکیت است
needle points
U
نوکهای سوزنی
loss on points
U
باخت با امتیاز
lagrangian points
U
نقاط لاگرانژی
vital points
U
نقاط حساس بدن
key points
U
نقاط مهم
key points
U
نقاط حساس
quadrantal points
U
جهات فرعی
intermediate points
U
جهات میانی
stadia points
U
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
the four cardinal points
U
جهات اربعه
win on points
U
پیروزی با امتیاز
points of order
U
اخطار نظامنامهای
sticking points
U
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
sticking points
U
نقطهی عدم تحرک
sticking points
U
نکتهی مورد بحث یا منازعه
sticking points
U
مرز ناجنبایی
manually-operated points
U
مدیریتدستینقاط
bay with black points
U
کهر دست وپا مشکی
bay with black points
U
قره کهر
remote-controlled points
U
نقطهکنترلازراهدور
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
cardinal points effect
U
اثر چهار جهت اصلی
all points addressable mode
U
حالت گرافیکی که در آن هر پیکسل جداگانه قابل آدرس دهی است و رنگ و خصوصیات آن تعریف شده اند
all points addressable graphics
U
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
signal
U
علامت نشانه
signal
U
پیام
signal
U
علامت راهنمای خودرو
signal
U
سیگنال علامت دادن
q signal
U
پیام کیو
signal
U
مخابره کردن
signal
U
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal
U
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal
U
نشان
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
U
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
U
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
U
شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
i signal
U
پیام ای
signal
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
U
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal
U
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
g y signal
U
پیام روشنایی جی ایگرگ
r y signal
U
پیام روشنایی ار ایگرگ
signal
U
رسته مخابرات
signal
U
علایم مخابراتی مخابرات
b y signal b y
U
پیام روشنایی ب- ایگرگ
signal
U
خبردادن
signal
U
با اشاره رساندن
signal
U
با علامت ابلاغ کردن
signal
U
علامت
signal
U
نشان راهنما
signal
U
اشکار مشخص
signal
U
اخطار
signal
U
علامت دادن
signal
U
ارسال پیام به کامپیوتر
signal
U
مخابره کردن علامت دادن
you must w the signal
U
ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
signal
U
سیگنال
signal
U
نشانه
signal lamp
U
لامپ سیگنال
signal letters
U
معرف
signal bridge
U
پل مخابرات ناو
signal generator
U
پیام ساز
signal bridge
U
پل مخابره ناو
signal center
U
مرکز پیام
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
signal center
U
مرکزارتباطات
signal corps
U
رسته مخابرات
signal corps
U
قسمت مخابرات
signal center
U
مرکز مخابرات
signal detection
U
علامت یابی
signal distance
U
فاصله علامتی
signal electrode
U
الکترد پیام ساز
signal element
U
عنصر علامتی
signal engineering
U
تکنیک جریان ضعیف
signal fidelity
U
وفاداری علائم
signal flag
U
پرچم مخابراتی
signal generator
U
علامت زا
signal generator
U
سیگنال مولد
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
signal level
U
سطح علامت
video signal
U
پیام ویدئو
traffic signal
U
نشانه روشن
traffic signal
U
چراغ راهنمایی
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
telegraph signal
U
علامت تلگرافی
synchronizing signal
U
پیام همزمان ساز
start signal
U
علامت شروع
video signal
U
سیگنال یا علامت ویدئو
video signal
U
سیگنال ویدئویی
sound signal
علائم صدا
signal ahead
U
چراغراهنماپیشرویشماست
light signal
U
علامتنور
signal lamp
U
لامپ خبر دهنده
warning signal
U
علامت خطر
warning signal
U
علامت اعلام خطر
visual signal
U
علایم بصری
visual signal
U
علامت بصری
spurious signal
U
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
signal voltage
U
ولتاژ سیگنال
signal of distress
U
شلیک خطر
signal normalization
U
هنجارسازی علامت
signal man
U
دیدبان
signal man
U
متصدی علائم
signal light
U
چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal level
U
سطح سیگنال
signal panel
U
پرده مخابرات
signal regeneration
U
باززایی علائم
signal voltage
U
ولتاژ ورودی
signal transformation
U
ترادیسی علائم
signal tracing
U
ردگیری پیام
signal strength
U
شدت صوت
signal services
U
قسمتهای مخابراتی
signal services
U
خدمات مخابراتی
signal gantry
U
علامتزیرپلی
signal security
U
تامین مخابراتی
signal axis
U
محورارتباطات
audible signal
U
علامت سمعی
command signal
U
علامت فرمان
communication signal
U
سیگنال مخابراتی
control signal
U
علامت کنترل
cut off signal
U
علامت قطع
danger signal
U
اژیر یا بوق اعلام خطر
danger signal
U
اژیرخطر
dial signal
U
بوق ازاد برای شماره گیری
digital signal
U
علامت رقمی
digital signal
U
سیگنال دیجیتالی
disconnect signal
U
علامت انفصال
drift signal
U
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal
U
علامت توانا سازی
error signal
U
سیگنال خطا
first signal system
U
دستگاه علامتی اول
flash signal
U
سیگنال فلاش
flashlight signal
U
سیگنال چراغ قوه
signal voltage
U
ولتاژ دریافتی
clock signal
U
علامت زمان سنجی
chrominance signal
U
بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
analog signal
U
علامت قیاسی
blanking signal
U
پیام خاموشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com