English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plastic bomb U بمب پلاستیکی
plastic bomb U بمب خمیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plastic U خمیری نرم
plastic U ناکشسان پلاستیک
plastic U خمیری مومینه
plastic U شکل پذیر
plastic U خرج خمیری شکل پلاستیکی
plastic U قالب پذیر
plastic U نرم
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
plastic U پلاستیک مجسمه سازی
plastic U ماده پلاستیکی
plastic U پلاستیک
plastic U خمیری شکل
plastic bombs U بمب پلاستیکی
plastic bullet U گلولهپلاستیکیکهبرایزخمیکردن
plastic bullet U افرادبکارمیرود
plastic explosive U مادهانفجاری
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
thermosetting plastic U پلاستیک ترموسیتینگ
plastic surgery U جراحی ترمیمی و زیبایی
steel to plastic U فولاددرپلاستیک
plastic surgery U جراحی پلاستیک
plastic insulator U عایقپلاستیکی
plastic case U جایپلاستیکی
copper to plastic U مسقالبشده
plastic bombs U بمب خمیری
plastic deformation U تغییر شکل خمیری
plastic zone U منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
plastic spray U رنگ درزگیر یا روکش پلاستیکی
plastic analysis U محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
plastic arts U صنایع پلاستیکی یا قالبی
plastic clay U خاک رس پر مایه
plastic consistency U پایداری خمیری
plastic industry U صنعت پلاستیک
plastic limit U حد خمیری
plastic mortar U ملات خمیری
plastic paint U رنگ پلاستیکی
plastic spray U رنگ پاشیدنی پلاستیکی
wet clay is plastic U گل رس نرم که شکل پذیر است
high explosive plastic U گلوله پلاستیکی سوختار شدید
laminated plastic material U ماده فشرده متورق
plastic refractory clay U گل نسوز چسب دار
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
resistance to plastic deformation U مقاوم در برابر تغییر شکل
plastic metal deformation U تغییر شکل خمیری فلز
synthetic plastic material U ماده پلاستیکی مصنوعی
plastic-coated chipboard U تختهپلاستیکیشکل
laminated plastic material U ماده پلاستیک متورق
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U غیر رسمی از بین رفتن
bomb U بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb U زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb U شکست فاحش
bomb U بن بست
bomb U مخزن
bomb U بمباران کردن
bomb U نارنجک
bomb U بمب
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
H-bomb U بمب هیدروژنی
A-bomb U بمباران اتمی کردن
A-bomb U با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb U بمب اتمی
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
leaflet bomb U بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
para bomb U بمب چتردار
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
neutron bomb U بمب نوترونی
letter-bomb U بمب نامهای
roadside bomb U بمب دست ساز
petrol bomb U نوعیبمببنزینی
parcel bomb U بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
car bomb U بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
bomb factory U مکانغیرقانونیساختبمب
wooden bomb U بمب سالم و بادوام
time bomb U بمب ساعتی
bomb disposal U از کار انداختن بمب
cluster bomb U قالب
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb U یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb U تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb U کلاستر
atom bomb U بمب اتمی
hydrogen bomb U بمب هیدروژنی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
cluster bomb U لوستر چندشاخه شمش
bomb disposal U تخریب بمب
cluster bomb U خوشه
cluster bomb U دسته
cluster bomb U گروه
cluster bomb U سنبله دسته کردن
cluster bomb U جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb U اویز چند شاخه
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
cluster bomb U مین خوشهای
an incendiary bomb U بمب اتش زا یا اتش انگیز
depth bomb U بمب زیرابی
fusion bomb U بمب ذوب کننده
fusion bomb U بمب فوزیونی
depth bomb U بمب عمل کننده در زیر اب
fission bomb U بمب شکافت
fission bomb U بمب هستهای
fire bomb U بمب اتش زا
fire bomb U بمب اتش افروزبنزینی
gas bomb U بمب گازی
incendiary bomb U بمب اتش زا
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
glide bomb U بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
bomb proof U ضد بمب
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb reconnaissance U شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
fission bomb U بمب اتمی
To burst ( exploded) a bomb. U بمب ترکاندن
smoke bomb discharger U تخلیهبمبدوددار
bomb alarm system U سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb release line U خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb sighting system U سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb release point U نقطه رهایی بمب
bomb release line U خط رهایی بمب
bomb impact plot U بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb damage assessment U تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com