English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
planning organization U سازمان برنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planning U طرح ریزی
planning U طراحی
planning U زمینه سازی
planning U طرحریزی طرح نقشه
planning U نقشه کشی
planning U سازماندهی نحوه انجام کاری
overall planning U برنامه ریزی کلی
planning <adj.> برنامه ریزی
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
self organization U سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
organization U سازمان
organization U تشکیلات سازماندهی
organization U یکان قسمت
organization U تشکیلات
organization U سازمان بندی
organization U ترتیب
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning factor U معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
national planning U برنامه ریزی ملی
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
financial planning U برنامه ریزی مالی
fire planning U طرح ریزی کردن اتش
fire planning U طرح ریزی اتش
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
planning horizon U افق برنامه ریزی
state planning U برنامه ریزی دولتی
spatial planning U امایش سرزمین
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
rural planning U برنامه ریزی روستائی
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
project planning U نقشه کشی ساختمان
product planning U برنامه ریزی محصولات
production planning U برنامه ریزی تولید
population planning U برنامه ریزی جمعیت
planning system U نظام برنامه ریزی
planning staff U ستاد طرح ریزی کننده
planning principles U اصول برنامه ریزی
planning model U الگوی برنامه ریزی
planning horizon U مدت برنامه ریزی
system planning U طرح ریزی سیستم
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
career planning U طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
family planning U تنظیم خانواده
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
career planning U طرح ریزی مشاغل
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
central planning U برنامه ریزی مرکزی
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
development planning U برنامه ریزی توسعه
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
family planning U برنامه ریزی خانواده
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
town planning U شهرسازی
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
organization scheme U نمودار سازمانی
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
organization control U کنترل سازمانی
task organization U سازمان برای رزم
organization chart U نمودارسازمان یکان
task organization U سازمان رزمی
coliform organization U کلی باسیل
charity organization U سازمان خیریه
table of organization U جدول سازمان
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
organization chart U لوحه سازمان
sensory organization U سازمان حسی
social organization U سازمان اجتماعی
visual organization U سازمان دیداری
labor organization U سازمان کارگری
data organization U سازمان داده ها
nonprofit organization U سازمان غیرانتفاعی
nonprofit organization U سازمان غیر انتفاعی
economic organization U سازمان اقتصادی
file organization U سازمان فایل
organization chart U نمودار سازمانی
file organization U سازمان پرونده
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
planning programming budgetting U system
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
military planning process U مراحل طرح ریزی نظامی
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
food and agricultural organization U از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
food and agricultural organization U سازمان خواروبار وکشاورزی
Organization of American States U سازمان دول امریکایی
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
united nations organization U سازمان ملل متحد
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
sequential file organization U سازمان دهی ترتیبی فایل
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
brucsels treaty organization U سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization U انگلستان
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
data set organization U سازماندهی مجموعه داده ها
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
Organization of Petroleum Exporting Countries U سازمانصادرکنندگاننفتخام
North Atlantic Treaty Organization U ناتو
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
north atlantic treaty organization (nato U پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
south east asia treaty organization U مان در بانکوک است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com