English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plane guard U ناوگارد نجات
plane guard U ناو نجات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plane U مسطح
plane U سطح مستوی
plane U صاف مسطح
plane U هموار
plane U جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane U صاف کردن پرواز
plane U با رنده صاف کردن
plane U رنده کردن
plane U افقی سطح افق افقی کردن
z-plane U صفحه مختلط [ریاضی]
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane U سطح تراز مسطح
plane U سطح هموار
plane U رنده
plane U رویه هموار
plane U سطح صاف
to plane a way or down U بارنده صاف کردن
plane U هواپیما
plane U صاف هواپیما
plane U صفحه
on ones guard U درپاسگاه
on guard U بحالت محافظ باش
on ones guard U متوجه
on ones guard U موافب
out guard U گشتی
off ones guard U بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
out guard U گشتی صحرایی
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on guard U اماده برای دفاع باشید
on guard <idiom> U آگاه ،بادقت
off ones guard U غافل
on guard U گاردگرفتن
on guard U بحالت گارد
right guard U نگهبانراست
on guard U نگهبان
on guard U هشیار
on guard U درسرنگهبانی
to keep guard U بودن احتیاط کردن
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
on guard U گارد گرفتن
to be on guard U بودن احتیاط کردن
to be on guard U موافب
off guard <idiom> U غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
to keep guard U موافب
off-guard U درانتظارپیشامدبد
old guard U صنوف صاحب اعتبار قدیم
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U watch
guard U حفافت کردن
guard U محافظ گارد
guard U پاسداری دادن
guard U پاییدن پاسداری کردن
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U پناه
guard U نرده حفافتی
guard U گارد
guard U پاسدار
guard U پاسبان مستحفظ
guard U روکش کشیدن
guard U محافظت کردن
guard U نگهبانی دادن
guard U نگهبان
old guard U محافظه کار سیاسی
guard U محافظ
guard U صفحه محافظ روکش محافظ
plane of site U سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of rotation U سطح دوران
plane of reflection U صفحه بازتاب
plane iron U تیغ رنده
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
plane of fire U افق مسیرتیراندازی
plane of departure U سطح قائم تیر
plane of departure U سطح قائم مسیر گلوله
plane of bending U صفحه خمش
plane iron U تیغه نجاری
plane of asymmetry U سطح مسیر لغزش انحرافی
plane knife U تیغه رنده
plane geometry U هندسه مسطحه
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
smoothing plane U رنده دو تیغ
normal plane U توزیع نرمال
jointing plane U رنده بلند
normal plane U صفحه قائم
objective plane U سطح افق هدف
oblique plane U سطح مورب
jointing plane U رنده دستگاه
jack plane U رنده درشت تراش
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
middle plane U صفحه میانتار
objective plane U افق هدف
plane of asymmetry U سطح انحراف مسیر
plane angle U زاویه مستوی
plane as a pikestaff مانند آفتاب روشن
moulding plane U رنده ابزار
plane projection U طرحمسطح
plane figure شکل مسطح
diving plane U پرهزیردریایی
torpedo plane U هواپیمای اژدر افکن
toothing plane U رنده خط گیری
toothing plane U رنده خشخاش
tooth plane U رنده دندانه دار
this line is p to that plane U این خط نسبت به ان سطح عموداست
To board a plane. U سوار هواپیما شدن
What time does the plane take off? U چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
plane [Platanus] U درخت چنار
passenger plane U هواپیمای مسافربری
scheduled plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
complex plane U صفحه مختلط [ریاضی]
symmetry plane U صفحه تقارن
stick plane U رنده با تیغه گرد
reflection plane U صفحه انعکاس
reflection plane U صفحه بازتاب
rabbet plane U رنده کام کنی
rabbet plane U رنده دو راهه
polarization plane U صفحه قطبش
plane wave U موج مسطح
plane wave U موج صفحهای
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane polarized U تابشهای الکترومگنتیک
plane of symmetry U صفحه تقارن
rolling plane U صفحه غلطشی
routing plane U رنده تهرند
routing plane U رنده کفرند
stick plane U رنده میله دار
smoothing plane U رنده پرداخت
smooth with the plane U رنده کردن
smooth plane U رنده صاف کاری
slip plane U سطح لغزش
slant plane U صفحه مسیر هدف
sea plane U هواپیمایی دریایی
sash plane U رنده بغل
sagittal plane U صفحه سهمی
plane of symmetry U سطح تقارن
glide plane U سطح لغزش
attack plane U هواپیمای تک
grooving plane U رنده شیار
air plane U طیاره
air plane U هواپیما
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hand plane U رنده کردن دستی
horizontal plane U صفحه افقی
horizontal plane U صفحه عرضی
transverse plane U صفحه افقی
crossing plane U سطح تقاطع
transverse plane U صفحه عرضی
image plane U سطح تصویر
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
plane of fire U سطح تیر
frontal plane U سطح تاجی
focal plane U صفحه کانونی
focal plane U افق کانونی
focal plane U افق مار بر کانون عدسی
chord plane U صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
bedding plane U بستره
cleavage plane U سطح مرزی
grooving plane U رنده کام کنی
compass plane U رنده سینه
core plane U صفحه چنبره ها
cross plane U رنده کردن
battle plane U هواپیمای جنگی
crystal plane U سطح کریستالی
incidence plane U صفحه تابش
cutting plane U صفحه برش
plane of incidence U صفحه تابش
dado plane U رنده کام کنی
rebate plane U رنده کام کنی
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
plane tree U درخت چنار
adjustable plane U رنده درجه دار
datum plane U سطح مبنای اب دریا
crystal plane U صفحه بلور
inclined plane U سطح مورب
incline plane U سطح مایل
incline plane U غفلت گاه
inclined plane U سطح شیب دار
jack plane U رنده بزرگ
inclined plane U سطح شیبدار
jack plane U رنده دستگاه
crystal plane U سطح بلوری
datum plane U افق مبنا
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
bumper guard U سپر ماشین
bumper guard U روکش سپر
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
cable guard U نگهدارنده کابل
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
to nount guard U به نگهبانی رفتن
state guard U ارتش ایالتی
state guard U نیروی نظامی ایالتی
stand guard U نگهبانی دادن
splash guard U گلگیر
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
skate guard U پرش روی تیغه اسکیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com