English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crystal U کریستال
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U بلور
crystal U شفاف
crystal U زلال بلوری کردن
crystal U بلور کوارتز
crystal set U گیرنده اشکارساز
crystal structure U ساختار بلور
crystal system U دستگاه بلور
crystal transducer U مبدل
crystal transducer U کریستالی
crystal water U اب تبلور
detecting crystal U بلور اشکارساز
distorted crystal U بلور واپیچیده
crystal set U اشکارساز کریستالی
crystal set U رادیوی ترانزیستوری
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
crystal pendant U اویز
crystal pickup U پیکاپ بلورین
crystal pickup U پیک اپ کریستالی
crystal plane U سطح کریستالی
crystal plane U سطح بلوری
crystal plane U صفحه بلور
crystal pulling U بلور پردازی
crystal rectifier U دیود
filter crystal U کریستال صافی
host crystal U بلور زمینه
quasi crystal U شبه بلور
rock crystal U سنگ بلور
single crystal U تک بلور
x cut crystal U کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
crystal button U ریسهکریستالی
crystal drop U اشککریستالی
crystal clear U واضح-مبرهن
I cant do any crystal – gazing . U علم غیب که ندارم
quartz crystal U بلور کوارتز
host crystal U بلور میزبان
iceland crystal U بلور ایسلند
ideal crystal U کریستال ایده ال
ionic crystal U بلور یونی
metal crystal U بلور فلز
mixed crystal U کریستال مخلوط
mixed crystal U کریستال امیخته
molecular crystal U بلور مولکولی
monovalent crystal U بلور تک والانسی
as clear as crystal <idiom> U مثل اشک چشم [زلال]
crystal ball U انتن رادار
crystal defect U نقص بلور
crystal diode U دیود
crystal diode U دیود بلوری
crystal detector U اشکارساز بلورین
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal control U تنظیم با بلور
crystal axis U محور کریستال
crystal allotropy U چند شکلی بلور
valence crystal U بلور کووالانسی
covalent crystal U بلور کووالانسی
colored crystal U بلور سنگین
cast crystal U بلور ریخته
atomic crystal U بلور اتمی
liquid crystal U کریستال مایع
crystal balls U انتن رادار
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal energy U انرژی بلور
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
crystal growth U رشد بلور
crystal lattic U شبکه کریستالی
crystal lattice U شبکه بلورین
crystal lattice U شبکه بلوری
crystal lattice U شبکه کریستالی
crystal lattice U شبکه بلور
crystal microphone U میکروفون بلوری
crystal mixer U ترکیب کننده دیودی
crystal grain U دانه بلوری
crystal glass U بلور
crystal filter U صافی بلورین
crystal gazer U ساحر یا جادوگر
crystal gazing U بلور بینی
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
crystal field theory U نظریه میدان بلور
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
crystal ball stopper U گلوله بلوری شیشه لیموناد
interplanar crystal spacing U فاصله بین صفحهای
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight. U مثل روز روشن است ( پرواضح است )
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com