Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pinning combination
U
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pinning
U
گیره لباس
pinning
U
محور
pinning
U
میخ
pinning
U
پایه سنجاقی
pinning
U
متصل کردن به گیرافتادن
pinning
U
باسنجاق محکم کردن
pinning
U
میله چوبی سنجاق زدن به
pinning
U
پین
pinning
U
سنجاق نقشه
pinning
U
اشبیل
pinning
U
میخکوب کردن
pinning
U
ثابت کردن
pinning
U
لولا
pinning
U
چوب علامت روی چمن نرم نزدیک سوراخ
pinning
U
میله
pinning
U
ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
pinning
U
میخ کردن
pinning
U
گیره سر گیره کاغذ
pinning
U
گیره
pinning
U
شماره شناسایی شخصی
pinning
U
عدد شناسایی فردی
pinning
U
Number PersonalIndentification
pinning
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
U
ورودی با سه سوزن
pinning
U
اچمزی
pinning
U
در شاخه
pinning
U
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning
U
سنجاق
pinning
U
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
U
دستگیره در
pinning
U
گیره دستگیره در
pinning position
U
نزدیک به ضربه شدن
combination
U
ترکیب
combination
U
مجموعه
combination
U
ضربههای پی در پی
combination
U
توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
combination
U
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combination
U
امیزش
combination
U
چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
combination
U
هماوندی
combination switch
U
سویچ چندکاره
combination toolholder
U
ابزار نگهدار چندگانه
combination vehicle
U
خودروهای مرکب
combination vehicle
U
خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
combination tone
U
صوت ترکیبی
least cost combination
U
ترکیب حداقل هزینه
linear combination
U
ترکیب خطی
horizontal combination
U
ترکیب افقی
combination pliers
آمیزش قفل ها
combination spanner
U
آچارچندکاره
linear combination
U
ترکیب خطی
[ریاضی]
combination shot
U
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
combination lantern
U
فانوس مرکب
combination locks
U
قفل حروفی
business combination
U
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
chemical combination
U
ترکیب شیمیایی
combination bands
U
نوارهای ترکیبی
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
combination circuit
U
مدار انفجاری مرکب
combination circuit
U
مدارمرکب در مین
combination current
U
جریان مرکب
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
combination fixture
U
اویز مرکب
combination influence
U
عامل ترکیبی
combination influence
U
مکانیسم عامل مرکب
combination grasp
U
گرفتن معمولی و برعکس
combination lock
U
قفل حروفی
combination turret lathe
U
ماشین تراش کاپستان مرکب
combination slitting, shears
U
میله و اهن بر
combination slitting, shears
U
قیچی ورق
combination slitting, shears
U
cutter bar and
linear combination of atomic orbitals
U
ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
ritz rydbergy combination principle
U
اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com