English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
permanent magnet dynamic U بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
permanent magnet U مغناطیس پایدار
permanent magnet U اهنربای دائم
permanent magnet U اهنربای همیشگی
permanent magnet U اهنربای دائمی
permanent magnet centering U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet focusing U تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet steel U فولاد اهنربای دائمی
permanent magnet moving coil instrument U سنجه ارسنوال
magnet U مغناطیس پایدار
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnet U جذب کردن
magnet U مغناطیس
magnet U اهن ربا
magnet U اهنربا
permanent U پایا
permanent way U مسیر ثابت
permanent way U مسیر دائمی
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanent U تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
permanent U فایلی روی دیسک سخت
permanent U ثابت
permanent U دائمی ماندنی
permanent U سیر دائمی
permanent U دائمی
permanent U همیشگی
permanent U دایمی
permanent U ابدی
permanent U پایدار
permanent U خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
permanent U دائم
permanent U حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent U رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
permanent U پایدار ماندنی
permanent U فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
magnet wire U سیم مغناطیسی
magnet winding U سیم پیچی اهنربا
magnet winding U سیم پیچ مغناطیس
magnet wheel U چرخ رتور
magnet tester U دستگاه ازمایش اهنربا
magnet system U سیستم اهنربایی
magnet wire U سیم اهنربا
magnet yoke U یوغ اهنربا
organic magnet U مغناطیس الی
natural magnet U مغناطیس طبیعی
magnet core U هسته مغناطیسی
moving magnet U اهنربای گردان
ironclad magnet U اهنربای جوشن دار
magnet wheel U چرخ گردنده
moment of a magnet U گشتاور مغناطیسی
magnet yoke U هسته اهنربا
magnet steel U فولاد اهنربا
magnet steel U فولاد مغناطیسی
lifting magnet U اهنربای بارکش
magnet keeper U حفاظ اهنربا
keeper of magnet U حفاظ اهنربا
horseshoe magnet U اهنربای نعل اسبی
homopolar magnet U اهنربای همقطب
holding magnet U گیره مغناطیسی
focusing magnet U مغناطیس تمرکز ده
field magnet U اهنربای میدان
field magnet U اهنربای مولد
field magnet U میدان مغناطیسی
equator of magnet U استوای اهنربا
portative magnet U اهنربای بارکش
tractive magnet U اهنربای بارکش
magnet pole U قطب اهنربا
magnet leg U ساق اهنربا
magnet holder U نگهدارنده اهنربا
magnet gap U فاصله هوایی
magnet frame U یوغ اهنربایی
magnet core U هسته
magnet core U هسته اهنربا
magnet coil U پیچک مغناطیس
magnet charger U مغناطیسگر
magnet housing U بدنه اهنربا
magnet case U بدنه اهنربا
electro magnet U اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
corrector magnet U اهنربای تعدیل کن
magnet coil U سیم پیچ اهنربا
bar magnet U مغناطیس میلهای
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
anomalous magnet U اهنربای غیر عادی
ageing of magnet U پیر شدن مغناطیس
plunger magnet U مغناطیس پیستونی
compensating magnet U مغناطیس تصحیح
purity magnet U مغناطیس خلوص
relay magnet U رله تلگراف
relay magnet U اهنربای رله
simple magnet U مغناطیس ساده
retarding magnet U آهنربایدیرکار
compound magnet U مغناطیس مرکب
corrector magnet U اهنربای مصحح
blow out magnet U مغناطیس جرقه
permanent set U حالت ثابت فلزپس از انکه کارکرده و فشاردیده است
permanent saving U پس انداز دائمی
permanent oppointment U ماموریت دایمی
permanent rank U درجه دایمی
permanent prohibition U حرمت ابدی
permanent party U جمعی دایمی یکان
permanent party U پرسنل دایمی
permanent color U رنگ با ثبات زیاد
permanent shuttering U قالب ثابت
permanent oppointment U اختصاص دایمی به یک یکان
permanent color U رنگ دائمی
permanent deformation U تغییر شکل پایا
permanent wave U فرششماهه
permanent tooth U دندان دائمی
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
permanent structures U ساختمانهای دائمی
permanent store U انباره دائمی
permanent storage U حافظه دائمی
permanent storage U انبارش دائمی
permanent rank U رتبه دایمی
permanent storage U انباره دائمی
permanent oppropriation U سیستم اماددایمی یا خودکار
permanent oppropriation U تدارک دایمی
permanent emplacement U استقرار دایمی
permanent deligate U نماینده دایمی
permanent divorce U طلاق بائن
permanent hardness U سختی دائمی
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
permanent error U خطای دائمی
permanent error U خطای ماندنی
permanent fault U عیب دائمی
permanent flow U بده دایمی
permanent flow U بده پایدار
permanent flow U بده همیشگی
permanent flow U بده پایا
permanent load U بار دائمی
permanent deformation U تغییر شکل دایمی
permanent insanity U جنون دائم
permanent flow U ابدهی دایمی
permanent mold U قرار می گیرند
permanent mold U قالبهائیکه متوالیا" مورداستفاده
permanent marriage U نکاح دائم
permanent insane U مجنون دائمی
permanent income U درامد دائمی
permanent bar U حرمت ابدی
permanent bar U حرمت موبد
permanent consumption U مصرف دائمی
permanent flow U ابدهی پایا
A magnet attracts iron. U آهن ربا ( مغناطیس ) آهن را جذب می کند
magnet type loudspeaker U بلندگوی مغناطیسی
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
moving magnet instrument U دستگاه اندازه گیری اهنربای گردان
moving magnet galvanometer U گالوانومتر اهنربای گردان
magnet type starter U راه انداز نوع مغناطیسی
ion trap magnet U مغناطیس یون ربا
direct current magnet U مغناطیس جریان مستقیم
bell shaped magnet U اهنربای زنگ شتری
brake lifting magnet U ترمز مغناطیسی اسانسور
alternating current magnet U مغناطیس جریان متناوب
blue beam magnet U مغناطیس اشعه ابی
closed footed magnet U اهنربای چنبری
dynamic U حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic U بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamic U ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic U ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic U تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic U حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic U شخص پرانرژی
dynamic U مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamic U ثیر گذاشتن روی داده ماشین
dynamic U زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic U اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic U دینامیک
dynamic U حرکتی
dynamic U پویا
dynamic U پویشی
dynamic U وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamic U نیروی درونی
dynamic U نیروی مستقر
dynamic U نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamic U متحرک
dynamic U جنبشی
dynamic U قوهای
dynamic U بالان
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent income hypothesis U مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent duty station U پادگان دایمی
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent hardness of water U سختی دایم اب
permanent change of station U تغییر مکان دایمی
permanent change of station U تغییر محل دایمی یکان انتقال دایم
permanent duty station U محل خدمت دایمی
permanent water level U تراز پیوسته اب
permanent residence permit U جواز اقامت دائمی
He has a good permanent job. U شغل ثابت خوبی دارد
permanent mold casting U ریجه
double magnet ion trap U یون ربای دو اهنربایی
dynamic balay U حمایت متحرک
dynamic braking U ترمز دینامیکی
dynamic braking U ترمز واکنشی
dynamic characteristic U مشخصه دینامیک
dynamic check U مقابله پویا
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
dynamic pressure U فشار محرکه درونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com