English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pelagic deposits U نهشتهای دریامیانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pelagic U ژرف لایه ابPELA
pelagic U دریایی دریانشین
pelagic U ساکن دریا
pelagic U جانوردریایی
pelagic U دریامیانی
abyssal pelagic U زیر لایه ژرفی
deposits U ذخیره رسوب
deposits U ذخیره معدنی
deposits U ته نشین
deposits U ذخیره کانسار
deposits U ترسیب
deposits U نهشته
deposits U نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposits U پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposits U چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposits U لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits U رسوب کردن
deposits U ایداع
deposits U ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposits U ته نشینی
deposits U رسوب
deposits U سپرده
deposits U ته نشست ته نشین
deposits U گرو
deposits U پول بیعانه
deposits U : ته نشین کردن گذاشتن
deposits U : سپرده
deposits U به حساب بانک گذاشتن
deposits U سپردن ذخیره سپردن
deposits U پس مانده
deposits U سرمایه گذاری کردن
deposits U ذخیره ودیعه
deposits U پیش پرداخت
deposits U ودیعه
deposits U کنار گذاشتن
deposits U امانت
deposits U نهشت
deposits U پس انداز
deposits U سپردن پس اندازکردن
special deposits U سپردههای ویژه
time deposits U سپردههای مدت دار
public deposits U سپردههای عمومی
soldier's deposits U حسابهای پس انداز سربازان
furnace deposits U ته نشستهای کوره
organic deposits U نهشتهای الی
organic deposits U رسوبهای الی
deltaic deposits U نهشتهای دلتایی
chemical deposits U نهشتهای شیمیایی
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
tidal mud deposits U گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com