English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parish council U شورای محلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
to go on the parish U اعانه محلی گرفتن
parish U بلوک
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish U اهل محله
parish U قصبه
parish U محله شهرستان
parish U شهر
parish U بخش
parish register U دفتر ثبت وقایع سه گانه
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
council U انجمن
council U شورا
council U کنکاشگاه
council U هیات
council U شورا مجلس
council U مشاوره
county council U سازماننافر
nordic council U فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
nordic council U سوئد ایسلند
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
nordic council U شورای شمالی
municipal council U انجمن شهر
municipal council U انجمن شهرداری
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
international council U education in forcomputers
guardian council U شورای نگهبان
federal council U مجلس دولت متحده
order in council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order in council U تصویب نامه دولتی
town council U انجمن شهرداری
town council U انجمن شهر
legislative council U هیئت عالی مقننه در انگلیس مجلس مقننه
the king in council U شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
security council U شورای حفافتی یکان
security council U شورای امنیت
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
federal council U مجلس متحده
borough council U انجمن ده
council of ministers U شورای وزیران
council of europe U ن پیوستند
council of entent U ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
council of entent U شورای حسن تفاهم
appoint as one's council U وکالت دادن
bar council U هیات مدیره کانون وکلا
council chamber U انجمن گاه
council of ministers U هیات وزیران
cabinet council U جلسه هیات وزیران
appoint as one's council U وکیل کردن
council of ministers U هیات وزرا
Privy Council U هیات مشاورین سلطنتی
economic council U شورای اقتصادی
council of war U شورای جنگ
council ot ministers U هیئت وزراء
council ofwar U شورای نظامی
council of war U شورای نظامی
council ofwar U شورای جنگ
council of physicians U شورای پزشکان
council of physicians U شورای پزشکی
election supervisory council U انجمن نظارت بر انتخابات
council of economic advisers U شورای مشاوران اقتصادی
rural district council U انجمن محلی زراعی
column research council U شورای تحقیق بر ستونها
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic and social council U به نیابت از طرف مجمع عمومی است
election supervisor council U انجمن نظارت بر انتخابات
executive council [of a political party] U مجلس اجرائی [سیاست]
executive council [of a political party] U شورای مجریه [سیاست]
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. U شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com