English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overhead cover U حفاظ بالای سر
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has read the book from cover to cover . U کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
overhead U مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
overhead U بالای سر
overhead U ابشار
overhead U سر بالا
overhead U در هوا
overhead U در بالای سر
overhead U منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
overhead U منابع حاشیهای
overhead U بالاسری
overhead U مخارج کلی سرجمع
overhead U دربالای سر
overhead U هوایی
overhead U بالا
overhead U سر ستون
overhead U بیت تشخیص خطا در ارسال
overhead U کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
overhead U مقدار پردازش مورد نیازبرای اتمام یک کار معین بالاسری
overhead costs U هزینههای حاشیهای
overhead beam U تیر سقف
overhead costs U هزینههای عمومی
overhead backhand U بک هند از بالای سر
overhead pass U پاس با دو دست از بالای سر
overhead forehand U فورهند از بالای سر
overhead charges U هزینه ثابت عمومی
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead conductor U سیم هوایی
overhead conductor U خط هوایی
overhead product U محصول سبک
overhead costs U هزینههای بالاسری
overhead expenses U به هزینه
overhead expenses U به خرج
overhead costs U هزینههای اضافی
overhead gharges U هزینه اداری
overhead gharges U هزینه ثابت عمومی
overhead guard U حافظبالایسر
overhead frame U قالببالایسر
overhead connection U اتصالبالایی
overhead wires U کابلهایبالایی
system overhead U مازاد سیستم
system overhead U بالاسری سیتم
overhead trolley U خطوط هوایی ترن برقی
overhead stroke U ضربه از بالای سر
overhead roadway U جاده هوایی
overhead roadway U پل هوایی
overhead line U سیمکشی هوایی
overhead kick U ضربه قیچی به عقب
overhead investments U سرمایه گذاریهای عمومی
overhead loop U گره حلقومی یا گره بالاتنه
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
overhead rial U ریل اویزان
overhead line U خط هوایی
overhead earth wire U قسمتبالاییتیربرق
overhead switch panel U صفحهکلیدبالایسر
overhead transmission line U خط انتقال هوایی
to cover up U پیچیدن
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
to cover in U پوشاندن
from cover to cover U ازاغازتا انجام کتاب
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all U بارانی یا روپوش
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
under cover <idiom> U پنهان شدن
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
take cover U جان پناه گرفتن
take cover U حفاظ گرفتن
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in U پرکردن
under cover U سربسته درپاکت
to cover up U پوشاندن
cover all U رولباسی
cover U روپوش
cover U تامین
cover U جلد سرپوش
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover U سقف زدن
cover U جلد کردن
cover U بوته زار پناهگاه شکار
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover U حایل شدن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover U حاوی بودن درپوش
cover U نگهبان بگوش
cover U پوشاندن
cover U مخفی در بر گرفتن
cover U اختفاء
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover U انجام دادن
cover U حفاظ
cover U سرپوش
cover U طی کردن
cover U تامین کردن
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
cover U پوشش
cover U جلد
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
cover U پنهان کردن
cover U رویه لفاف
cover U بسته بندی
cover U امادگی
cover U بازی دفاعی
cover U پاکت
cover U سطح برف
cover U اماده برای برگرداندن توپ
saddle cover U غاشیه
protective cover U روپوش حفاظ
protective cover U روکش محافظ
radiator cover U روکش رادیاتور
saddle cover U زین پوش
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
saddle cover U زین پیچ
sight cover U روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
filter cover U پوششفیلتر
to cover much ground U جامع بودن
pan cover U پوششکنه
pillow cover U ستونمخروطی
seat cover U پوششصندلی
sliding cover U پوششمتحرک
speaker cover U پوششصدا
valve cover U روپوشسرپاپ
duvet cover U روپوشقابلشستشو
loose cover U روکش
head cover U محافظسر
bed cover U روتختی
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover U قالیچه زیر زین اسب
cover note U بیمه نامه موقت
mattress cover U گردنبندبلندمهمانی
lever cover U پوششدربازکن
to cover much ground U رسابودن
to cover much ground U وسیع بودن
to cover one's nakedness U ستر عورت کردن
toilet cover U رو میزی برای میز ارایش
under cover of letter no U ضمن نامه شماره
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl U ستارهی روی جلد
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls U ستارهی روی جلد
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
battery cover U پوششباطری
glass cover U پوشششیشهای
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
protective cover U پوشش حفافتی
contingency cover U بیمه حمل احتیاطی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame U عذر
depleted cover U پوشش کاهسته
depleted cover U پوشش کاسته شده
dish cover U سرپوش
dust cover U سرپوش غبارگیر
cover shame U بهانه
extra cover U بازیگر بل گیر
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
fighter cover U پوشش با هواپیماهای شکاری
fighter cover U پوشش هواپیماهای جنگنده
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover point U عضو دفاع نزدیک
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
concrete cover U پوشش بتنی روی فولاد
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cover an angle U زاویهای را بستن
cover and concealment U پوشش و اختفاء
cover drive U ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
comparative cover U پوشش نسبی
cover note U گواهی بیمه نامه
cover note U گواهی پوشش بیمه
communication cover U پوشش مخابراتی
cover plate U صفحه سرپوش
cover plate U پشت بندصفحه بست
fire cover U پوشش اتش
column cover U پوشش ستون
protective cover U جان پناه دفاعی
cell cover U درپوش باتری
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
binding cover U پوشش تعهد شده
batterty cover U سرپوش باتری
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
base cover U عکس برداری اولیه
air cover U پوشش هوایی
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
piston cover U کف پیستون
piston cover U پوشش پیستون
cloud cover U غلظت ابر اتمی
cloud cover U سطح ابر زیرپوشش اتمی
hub cover U قالپاق چرخ
hatch cover U درپوش دوردریچه
ice cover U یخپوش
insurance cover U پوشش بیمه
magneto cover U سرپوش مگنت
open cover U بیمه نامه باز
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
hatch cover U درب دهلیز
cheque book cover U پوششدفترچهچک
to have compulsory insurance [cover] U اجباری [الزامی] بیمه بودن
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover <idiom> U [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com