Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ounce per inch square
U
اونس اینچ مربع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
square inch
U
اینچ مربع
pound per square inch
U
پوند بر اینچ مربع
ounce
U
اونس
ounce
U
واحد جرم
ounce
U
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ounce
U
چیز اندک
fluid ounce
U
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
ounce of lead
U
گلوله سربی
use up every ounce of energy
U
نهایت تلاش خود را به کار بستن
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
inch
U
مقیاس طول برابر 45/2سانتی متر
inch
U
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
to inch out
U
خرد خرد بیرون کردن
inch
U
اینچ
inch by inch
U
اینچ اینچ
inch by inch
U
خردخرد
inch
U
پیمودن مسیر
[به طریق آهسته]
inch
U
حرکت کردن
within an inch of one's life
<idiom>
U
نفسهای آخر را کشیدن
trackes per inch
U
شیار در اینچ
character per inch
U
کاراکتر دراینچ
character per inch
U
دخشه در اینچ
acre inch
U
21/1 یک جریب اب
eight inch disk
U
فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
He was every inch a frenchman.
U
اویک فرانسوی تمام عیار بود
track per inch
U
مقیاسی از تراکم ذخیره دیسکهای مغناطیسی
he is a man every inch of him
U
مردواقعی است
he is a man every inch of him
U
با تمام معنی مرد است
bytes per inch
U
تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
eight inch disk
U
درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
dots per inch
U
نقطه در هر اینچ
give someone an inch and they will take a mile
<idiom>
U
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
tons per inch immersion
U
تناژ ناو بر حسب عمق اب
RPI
[row per inch]
U
رجشمار نسبت به اینچ
I wont budge an inch.
U
من که از جایم تکان نخواهم خورد
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
on the square
U
بدرستی
on the square
U
بدون کجی
out of square
U
کج
out of square
U
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square away
U
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
square
U
واریز کردن
t square
U
خطکش چلیپایی
on the square
U
بانصاف
three square
U
دارای سه ضلع مساوی
three square
U
بشکل مثلث
three square
U
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
four-square
U
استوار
four-square
U
مصمم
four-square
U
پراراده
four-square
U
به طور صریح
four-square
U
با صراحت
four-square
U
مصممانه
square away
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
square one
<idiom>
U
درآغاز
four-square
U
رک
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
four-square
U
پابرجا
four-square
U
قرص
four-square
U
محکم
try square
U
گونیای فلزی
four-square
U
کاملا مربع
four-square
U
چهار گوشهی کامل
four-square
U
چهارگوش
four-square
U
رک و راست
four-square
U
بیشیله پیله
four-square
U
راستگو
four-square
U
صادق
four-square
U
بیرودربایستی
four-square
U
صریح
square
U
مجذور
square
U
وفق دادن
square
U
بتوان دوم بردن مجذور کردن
by the square
U
بدقت
by the square
U
درست
square
U
منظم حسابی
square
U
چهارگوش کردن مربع کردن
square
U
راست حسینی
square
U
برابر
square
U
عادلانه
square
U
منصف
square
U
جذر میدان
square
U
چارگوش
square
U
گوشه دار
square
U
مربع توان دوم
square
U
جوردراوردن
by the square
U
مطابق نمونه
square
U
خانه شطرنج
mean square
U
یک مربع حسابی
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
به یک طرف میله وعمود به ان
square
U
مساوی
square
U
چهار گوش
all square
U
مساوی
square
U
گونیا
square
U
مربع
square
U
مرتب کردن کلاه
square move
U
حرکت
square neck
U
یقهچهاگوش
square root of
U
جذرعددی
square sail
U
بادبانچهاگوش
square trowel
U
مالهچهاگوش
word square
U
acrostic
word square
U
جدول کلمات متقاطع
square brackets
U
قلابهای گوشه دار
square flag
U
پرچممربع
square bet
U
شرطچهارگوش
black square
U
خانهسیاه
t mitre the square
U
گوشه نودزینه را نیم کردن
white square
U
خانهسفید
set square
U
گونیا
square bracket
U
براکت
square root
U
ریشه دوم
square root
U
جذر
square deals
U
باشرف بودن رک وراست
square design
U
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
square deals
U
تقلب نکردن
square deal
U
باشرف بودن رک وراست
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
hollow square
U
[گچ بری هرمی رومی]
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به سر
[آغاز]
کار رسیدن
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به اول داستان رسیدن
I cannot square it with my conscience to ...
U
من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
square bracket
U
قلاب
square radian
U
استرادیان
[یکای زاویه فضایی ]
[ریاضی]
square bracket
U
کروشه
square meal
U
غذایمقوی
The Ferdowsi Square .
U
میدان فردوسی
fair and square
<idiom>
U
راست وبی پرده
square matrix
U
ماتریس مربعی
[ریاضی]
square number
U
مربع کامل
[ریاضی]
square roots
U
ریشه دوم
square roots
U
جذر
mean square deviation
U
مغایرت
square lattice
U
شبکه مربعی
square leg
U
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square matrix
U
ماتریس مربع
square matrix
U
ماتریس مربعی
square means second p
U
مجذوریعنی توان دوم
square mil
U
میل مربع
square deal
U
تقلب نکردن
square planar
U
مسطح مربعی
square potential well
U
چاه مربعی پتانسیل
square pyramid
U
هرم مربع القاعده
square metre
U
متر مربع
miter square
U
گونیا
square shooter
U
ادم درستگار
square shooter
U
باشرف
square knot
U
گره مربع
square knot
U
گره مربر
square knot
U
گره مرکب از دونیم کره
mean square deviation
U
اختلاف
magic square
U
چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
flight square
U
خانه فرار شطرنج
color square
U
مربع رنگ نما
root mean square
U
ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
mean square deviation
U
میزان انحراف متداول
square ball
U
پاس عرضی
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square dance
U
رقص محلی امریکا
square dance
U
رقص چوبی
square dome
U
چهار طاقی
square foot
U
فوت مربع
chi square
U
مربع خی
carpenters try square
U
گونیای درودگری
square shouldered
U
چهارشانه
square wood
U
بریدن الوار
square wave
U
موج مربع
square wave
U
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wood
U
چارتراش کردن الوار
steel square
U
گونیای فولادی
t mitre the square
U
گونیا را فارسی کردن
bevel square
U
گونیا
three square file
U
سوهان سه گوش
betwixt square
U
گونیا
to play square
U
راست وحسینی بازی کردن
square rigger
U
نوعی کشتی بادی
back square
U
گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
weak square
U
خانه ضعیف شطرنج
weak square
U
حفره سوراخ
weak square
U
نقطه ضعف
square wave
U
موج مربعی
square wave
U
موج چهار گوش
square stone
U
سنگ بادبر
square toed
U
قدیمی مسلک
square toed
U
متروکه
square toed
U
دارای پنجه مربع
square shouldered
U
دارای شانه پهن
square toed
U
امل
chi square distribution
U
توزیع مربع خی
triangular set square
U
گونیای رسم کشی
triangular set square
U
گونیای نقشه کشی
chi square test
U
ازمون "چی دو "
bevelled edge square
U
زاویه حاده
root mean square velocity
U
جذر میانگین مجذور سرعت
ordinary least square method
U
روش حداقل مربعات معمولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com