Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european economic community
U
market common
economic organization
U
سازمان اقتصادی
organization for economic co opration
U
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
European
U
فرنگی
European
U
اروپایی
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
indo european
U
هند و اروپایی
european essembly
U
مجلس اروپا
indo european
U
ارینی
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
The town has a European look.
U
این شهر قیافه اروپایی دارد
European plug
U
پریزاروپایی
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
European Currency Units
U
اک
european type plane
U
رنده فرنگی
An Out line of European history .
U
کلیات تاریخ اروپ؟
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
western european union
U
لوگزامبورک هلند
european committee for standardization
U
کمیته اروپایی استاندار
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
western european union
U
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
European Currency Unit
U
سبد ارزی اروپا
European Currency Unit
U
واحد پول اروپایی
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
U
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
e c s c (european coal & steel commissio
U
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
The rise in prices in the European markets.
U
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
U
لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
e f t a (european free trade association
U
سوئد
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association
U
اتریش
e f t a (european free trade association
U
سویس نروژ
e f t a (european free trade association
U
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
e f t a (european free trade association
U
پرتقال دانمارک
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
european academic research network
U
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
european free trade association
U
A .T.F.E
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
eastern european mutual assisstance trea
U
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
organization
U
یکان قسمت
organization
U
ترتیب
organization
U
سازمان بندی
organization
U
تشکیلات
organization
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
self organization
U
سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
organization
U
تشکیلات سازماندهی
organization
U
سازمان
planning organization
U
سازمان برنامه
sensory organization
U
سازمان حسی
table of organization
U
جدول سازمان
organization of the ground
U
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
social organization
U
سازمان اجتماعی
organization scheme
U
نمودار سازمانی
organization control
U
کنترل سازمانی
organization chart
U
نمودار سازمانی
file organization
U
سازمان فایل
file organization
U
سازمان پرونده
nonprofit organization
U
سازمان غیرانتفاعی
nonprofit organization
U
سازمان غیر انتفاعی
organization chart
U
لوحه سازمان
organization chart
U
نمودارسازمان یکان
labor organization
U
سازمان کارگری
coliform organization
U
کلی باسیل
data organization
U
سازمان داده ها
visual organization
U
سازمان دیداری
charity organization
U
سازمان خیریه
task organization
U
سازمان برای رزم
task organization
U
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
beach organization
U
یکان ساحلی
consumer organization
U
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
task organization
U
سازمان رزمی
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
data set organization
U
سازماندهی مجموعه داده ها
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
food and agricultural organization
U
سازمان خواروبار وکشاورزی
Our organization is just standing on its own feet.
U
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
sequential file organization
U
سازمان دهی ترتیبی فایل
united nations organization
U
سازمان ملل متحد
central treaty organization
U
انگلستان
world health organization
U
سازمان بهداشت جهانی
brucsels treaty organization
U
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
Organization of American States
U
سازمان دول امریکایی
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
Organization of Petroleum Exporting Countries
U
سازمانصادرکنندگاننفتخام
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization of central american states
U
سازمان دول امریکای مرکزی
North Atlantic Treaty Organization
U
ناتو
north atlantic treaty organization (nato
U
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
north atlantic treaty organization (nato
U
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
south east asia treaty organization
U
مان در بانکوک است
economic
U
اقتصادی
economic value
U
ارزش اقتصادی
economic
U
باصرفه
economic
U
نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
economic
U
علم اقتصاد اقتصادیات
economic thought
U
اندیشه اقتصادی
economic thought
U
تفکر اقتصادی
economic theory
U
نظریه اقتصادی
economic sanctions
U
مجازاتهای اقتصادی
economic system
U
نظام اقتصادی
economic surplus
U
مازاد اقتصادی
economic structure
U
بنیان اقتصادی
economic structure
U
ساختار اقتصادی
economic statistics
U
امارهای اقتصادی
economic stabilization
U
تثبیت اقتصادی
economic section
U
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
economic self sufficiency
U
خودکفائی اقتصادی
economic significance
U
اهمیت اقتصادی
economic stability
U
ثبات اقتصادی
economic trend
U
روند اقتصادی
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
zero economic growth
U
نرخ رشد اقتصادی صفر
socio economic
U
اجتماعی
socio economic
U
اقتصادی
economic welfare
U
رفاه اقتصادی
economic wealth
U
ثروت اقتصادی
economic waste
U
اتلاف اقتصادی
economic warfare
U
مبارزه اقتصادی
economic warfare
U
جنگ اقتصادی
economic variable
U
متغیر اقتصادی
economic unit
U
موسسه دولتی و ...
economic unit
U
خانوار شرکت
economic unit
U
واحد اقتصادی مانند
economic refugee
U
پناهنده اقتصادی
economic sanctions
U
تحریم اقتصادی
economic life
U
عمر اقتصادی
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
economic history
U
تاریخ اقتصادی
economic growth
U
رشد اقتصادی
economic good
U
کالای اقتصادی
economic goals
U
اهداف اقتصادی
economic geography
U
جغرافیای اقتصادی
economic friction
U
اصطکاک اقتصادی
economic friction
U
موانع اقتصادی
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
economic forecasting
U
پیش بینی اقتصادی
economic fluctuation
U
نوسان اقتصادی
economic flexibility
U
انعطاف پذیری اقتصادی
economic incentives
U
انگیزههای اقتصادی
economic income
U
درامد اقتصادی
economic independence
U
استقلال اقتصادی
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic law
U
قانون اقتصادی
economic justification
U
توجیه اقتصادی
economic unity
U
یکپارچگی اقتصادی
economic interest
U
منافع اقتصادی
economic integration
U
همبستگی اقتصادی
economic integration
U
یکپارچگی اقتصادی
economic institutions
U
نهادهای اقتصادی
economic infrastructure
U
زیربنای اقتصادی
economic indicator
U
علائم اقتصادی
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
economic index
U
شاخص اقتصادی
economic feasibility
U
توجیه اقتصادی
economic constraint
U
محدودیت اقتصادی
economic conflict
U
برخورداقتصادی
economic conflict
U
تضاد اقتصادی
economic commission
U
هیئت اقتصادی
economic classes
U
طبقات اقتصادی
economic choice
U
انتخاب اقتصادی
economic behaviour
U
رفتاراقتصادی
economic behaviour
U
کردار اقتصادی
economic appraisal
U
ارزیابی اقتصادی
economic analysis
U
تحلیل اقتصادی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic stringency
U
محدودیت اقتصادی
economic cost
U
هزینه اقتصادی
economic council
U
شورای اقتصادی
economic ends
U
هدفهای اقتصادی
economic efficiency
U
کارائی اقتصادی
economic dynamics
U
پویائی اقتصادی
economic domination
U
تسلط اقتصادی
economic doctrines
U
دکترین اقتصادی
economic doctrines
U
اموزههای اقتصادی
economic disincentives
U
بازدارندههای اقتصادی
economic development
U
توسعه اقتصادی
economic determinism
U
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
economic determinism
U
فلسفه جبر اقتصادی
economic depression
U
بحران اقتصادی
economic decisions
U
تصمیمات اقتصادی
economic crisis
U
بحران اقتصادی
economic resources
U
منابع اقتصادی
economic problems
U
مشکلات اقتصادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com