Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
optimum coding
U
برنامه نویسی بهینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coding
U
رمزگذاری
coding
U
برنامه نویسی
coding
U
رمزگردانی
coding
U
علامت گذاری
coding
U
کد گذاری
coding
U
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
coding
U
کد گذاری چیزی
coding
U
کدگذاری
optimum
U
بهترین امکان
optimum value
U
مقدار بهینه
optimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
optimum
U
بهینه
optimum
U
مقدار مطلوب
optimum
U
حالت مطلوب
optimum
U
درجه لازم
optimum
U
حد مطلوب
optimum
U
مناسب
optimum
U
مطلوب
optimum
U
حدمتناسب
structures coding
U
برنامه نویسی ساخت یافته
trellis coding
U
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
numeric coding
U
برنامه نویسی عددی
out of line coding
U
کدگذاری برون خطی
program coding
U
کدگذاری برنامه
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
relative coding
U
برنامه نویسی نسبی
symbolic coding
U
برنامه نویسی نمادی
symbolic coding
U
کدگذاری سمبلیک
symbolic coding
U
کدگذاری نمادی
modular coding
U
برنامه نویسی پیمانهای
Manchester coding
U
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
in line coding
U
کدگذاری درون برنامهای
coding test
U
ازمون رمزگردانی
coding room
U
اطاق رمز
coding form
U
فرم برنامه نویسی
coding form
U
ورقه برنامه نویسی
coding delay
U
تاخیر زمانی مربوط به کشف رمز و پیام
bar coding
U
علامت گذاری ستونی
management coding
U
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
Manchester coding
U
روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
absolute coding
U
برنامه نویسی مطلق
Manchester coding
U
نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
optimum speed
U
سرعت مطلوب
optimum speed
U
کندی بهینه
optimum temperature
U
دمای بهینه
optimum schedule
U
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
optimum programming
U
برنامه نویسی بهینه
optimum code
U
برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
optimum height
U
حداکثر ارتفاع
optimum height
U
ارتفاع حداکثرقابل استفاده
optimum height
U
ارتفاع مطلوب
optimum moisture
U
نم بهینه
optimum moisture
U
رطوبت بهینه رطوبت مناسب
optimum output
U
تولید بهینه
optimum output
U
تولید مطلوب
optimum point
U
نقطه مطلوب
optimum population
U
حد مطلوب جمعیت
optimum point
U
نقطه ایده ال
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
optimum moisture content
U
درصد رطوبت مناسب خاک
optimum tree search
U
جستجوی بهینه درخت
optimum allocation of resources
U
تخصیص مطلوب منابع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com