Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
operating systems
U
سیستم عامل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
systems
U
اسلوب
systems
U
اصول وجود
systems
U
نظم ترتیب
systems
U
طرز روش
systems
U
رشته دستگاه
systems
U
سلسله
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
U
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
systems
U
سازگان
systems
U
منظومه
systems
U
نظام
systems
U
نظم منظومه
systems
U
قاعده رویه
systems
U
طرز اسلوب
systems
U
جهاز
systems
U
دستگاه
systems
U
سلسله رشته
systems
U
طریقه
systems
U
همستاد روش
systems
U
همست
systems
U
سیستم
systems
U
مجموعه سازمان
systems
U
ترتیب
systems
U
روش اصول
systems
U
نظام سیستم
systems
U
تشکیلات
systems
U
سازمان
operating
U
عملیاتی
operating
U
عامل
self operating
U
خود کار
systems console
U
میزفرمان سیستم ها
systems approach
U
رویکرد نظام نگر
systems analyzer
U
تحلیل گر سیستم
embedded systems
U
سیستمهای تعبیه شده
systems analysis
U
تحلیل سیستم ها
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis
U
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
framing systems
U
سیستمهای قابدار
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems analysis
U
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis
U
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis
U
نظام شناسی
systems analysis
U
تحلیل سیستم
systems software
U
نرم افزار سیستم
systems analyst
U
تحلیل گر سیستم
systems analyst
U
تحلیلگر سیستم
Monetary systems.
U
سیستم های پولی ( مالی )
pos systems
U
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
systems console
U
پیشانه سیستم ها
systems library
U
کتابخانه سیستم ها
systems programmer
U
برنامه نویس سیستم
nervous systems
U
سلسله عصب
nervous systems
U
دستگاه پی
nervous systems
U
دستگاه عصبی
systems flowchart
U
روندنمای سیستم
systems programer
U
برنامه نویس سیستم
systems program
U
برنامه سیستم
systems progarmmer
U
برنامه نویس سیستم ها
systems manual
U
کتاب راهنمای سیستم
systems disk
U
دیسک سیستم ها
systems programming
U
برنامه نویسی سیستم
systems engineer
U
مهندس سیستم
bifurcated systems
U
سیستمهای دو چنگاله
systems house
U
خانه سیستم ها
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
operating ratio
U
نسبت عملیاتی
operating ratio
U
نسبت کارکرد موتور یا ناو
operating signal
U
سیگنال دستگاه
operating program
U
برنامه عملیات
operating program
U
برنامه اجرایی
operating ratio
U
نرخ عملیاتی
operating profit
U
سود ناخالص
operating profit
U
سود عملیاتی
operating point
U
نقطه کار
operating personnel
U
افرادی که با یک دستگاه کار می کنند یا قسمتی را به کار می اندازند
operating personnel
U
پرسنل فعال
operating manual
U
دستور کار
operating manual
U
دستورالعمل
operating loss
U
زیان عملیاتی
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
operating speed
U
سرعت عملیاتی
operating temperature
U
دمای عملیاتی
operating floor
U
عملیاتزمین
operating dam
U
سدعملیاتی
operating cord
U
نختنظیم
operating weight
U
وزن عملیاتی
operating voltage
U
ولتاژ کار
operating temperature
U
درجه حرارت کار
operating system/
U
سیستم عامل دو
operating supplies
U
مواد کمکی
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
operating stand
U
اطاق هدایت
operating staff
U
متصدیان
operating staff
U
کارمندان عملیاتی
operating speed
U
سرعت عملکرد کار
operating rod
U
میلهعملیات
operating lever
U
اهرم عملکرد
operating room
U
جایگاه عمل
operating agency
U
شعبه عامل
operating agency
U
قسمت اجرایی
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operating bridge
U
پل کارگاهی
operating budget
U
بودجه عملیاتی
operating budget
U
بودجه بهره برداری
operating capital
U
سرمایه در گردش
field operating
U
فعال درصحرا رده صحرایی
machine operating
U
عملکرد ماشین
field operating
U
عمل کننده در صحرا
operating room
U
اطاق عمل
operating rooms
U
جایگاه عمل
operating rooms
U
اطاق عمل
operating system
U
سیستم عامل
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
operating panel
U
تابلوی عملکرد
operating condition
U
رژیم
operating conditions
U
رژیم
operating lever
U
اهرم گرداننده
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level
U
سطح فعالیت
operating key
کلید گزینش
operating instruction
U
دستور کار
operating handle
U
دستگیره عامل
operating handle
U
دستگیره کولاس
operating instruction
U
مقررات کار
operating lever
U
اهرم عامل اهرم کولاس
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
operating cost
U
هزینه عملیاتی
operating cost
U
هزینه بهره برداری
operating cost
U
مخارج عملیاتی
operating lever
U
دستگیره عامل کولاس
operating expenses
U
مخارج عملیاتی
operating force
U
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
association in information systems
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
computerised ordering systems
U
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
certified systems professionals
U
CSP
association in information systems
U
professionals
systems network architecture
U
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
systems network architecture
U
معماری شبکه سیستم ها
public address systems
U
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
man machine systems
U
نظامهای انسانی- ماشینی
information processing systems
U
نظامهای خبرپردازی
systems application architecture
U
معماری کاربردی سیستم ها
tape operating system
U
سیستم عامل نوار
maximum operating voltage
U
ولتاژ کار حداکثر
shortest operating time
U
کوتاهترین زمان عملیات
disk operating system
U
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
standing operating procedures
U
روش جاری عملیاتی
aitcraft operating weight
U
وزن اصلی هواپیما
standing operating procedures
U
روش جاری مخابرات
fleet operating base
U
پایگاه عملیاتی ناوگان
network operating system
U
سیستم عامل شبکه
host operating system
U
سیستم عامل میزبان
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
disk operating system
U
سیستم عامل گردهای
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
current operating allowance
U
سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
crypt operating instructions
U
دستورالعملهای انجام عملیات رمز دستورات کار با رمز
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
operating system monitor
U
مبصر سیستم عامل
goest operating system
U
سیستم عامل مهمان
gate operating ring
U
حلقهورودیعملکننده
small computer systems interface
U
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
breechblock operating lever assembly
U
سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
virtual storage operating system
U
سیستم عامل حافظه مجازی
multiple loading operating system
U
سیستم عامل بارکننده چندتایی
alternate escort operating base
U
پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
general purpose operating system
U
سیستم عامل همه منظوره
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
U
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com