Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
U
قرارداد کار بدون مدت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open ended
U
بی انتها
open-ended
U
بی انتها
open-ended spanner
U
آچاردوطرفه
open ended system
U
سیستم بی انتها
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
open contract
U
قرارداد غیر معین
open contract
U
قرارداد باز
open end contract
U
قرارداد باز
open end contract
U
قرارداد نامحدود
An open - dated agreement ( contract) .
U
قرارداد بدون مدت
self employment
U
شغل ازاد
employment
U
اشتغال
employment
U
استخدام
employment
U
کارگماری
out of employment
U
بیکار
employment
U
بکارگیری
employment
U
شغل
under employment
U
کم کاری
under employment
U
کم کار
employment
U
به کار بردن یکانها
employment
U
کاربرد
employment
U
استعمال
employment
U
کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
ended
U
کد نشان دهنده انتهای رکورد
ended
U
خاتمه
ended
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
ended
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ended
U
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ended
U
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended
U
نقط ه آخر یا بخش آخر
ended
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended
U
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
ended
U
کد نشان دهنده انتهای خط
ended
U
زمین حریف
ended
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
ended
U
غایت
ended
U
خاتمه یافتن
ended
U
تمام کردن خاتمه دادن
ended
U
طرف بپایان رساندن
ended
U
نوک
ended
U
سر
ended
U
خاتمه فرجام
ended
U
اخر
ended
U
انتها
ended
U
انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended
U
پایان یک دور
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
U
نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل
ended
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
ended
U
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
ended
U
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ended
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended
U
کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
ended
U
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended
U
پایان
ended
U
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
he was refused employment
U
باو کار ندادند
employment opportunities
U
فرصتهای اشتغال
employment tests
U
ازمونهای استخدامی
employment opportunities
U
امکانات اشتغال
employment practice
U
شیوه استخدامی
employment rate
U
نزخ اشتغال
employment policy
U
سیاست اشتغال
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
full employment
U
اشتغال کامل
employment volume
U
حجم اشتغال
employment rate
U
میزان نسبی اشتغال
employment schedule
U
برنامه استفاده از ناو
he was refused employment
U
از دادن کارباودریغ
he was refused employment
U
کردند
commencement of employment
U
زمان شروع اشتغال
employment act
U
قانون اشتغال
employment agency
U
آژانسکاریابی
mobile employment
U
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
employment gap
U
شکاف اشتغال
place of employment
U
محل کار
employment gap
U
مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید
overfull employment
U
اشتغال وافر
overfull employment
U
اشباع اشتغال
employment schedule
U
برنامه ماموریت ناو
double ended
U
دوسر
single ended
U
یکطرفه
single ended
U
یکسو
double ended
U
دوطرفه
full employment equilibrium
U
تعادل اشتغال کامل
full employment output
U
تولید در اشتغال کامل
full time employment
U
اشتغال تمام وقت
double ended machine
U
دستگاه برشکاری و منگنه کاری
double ended spanner
U
اچار رینگی دوسر
single ended spanner
U
اچار یکسو
full employment rate of growth
U
نرخ رشد در اشتغال کامل
double ended box wrench
U
اچار رینگی دوسر
according to the contract no. ...
U
طبق قرارداد شماره ...
all in contract
U
قراداد کلی
to contract something from somebody
U
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
by contract
U
بطور مقاطعه
in contract
U
طبق قرارداد
contract with
U
عقد کردن
contract
U
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
U
قرارداد بستن
contract
U
دچارشدن
contract
U
عقد
contract
U
تعهد
contract
U
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
U
منقبض کردن
contract
U
کنترات کردن منقبض کردن
contract
U
مقاطعه کاری کردن
contract
U
: پیمان بستن
contract
U
کنترات پیمان .
contract
U
مقاطعه
contract
U
قرردادبستن
contract
U
منقبض شدن مخفف کردن
contract
U
همکشیدن
contract
U
:قرارداد
contract
U
منقبض شدن
contract
U
قرارداد
contract
U
پیمان
optional contract
U
خیاری
optional contract
U
مجازی
invalid contract
U
عقد فاسد
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
honour a contract
U
قرارداد را محترم شمردن
law of contract
U
قانون قرارداد
irrevocable contract
U
عقد لازم
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
inoperative contract
U
عقد غیر نافذ
illegal contract
U
قرارداد غیر قانونی
optional contract
U
غیر واجب
labor contract
U
قرارداد کار
optional contract
U
عقد خیاری
haulage contract
U
قرارداد حمل و نقل
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
lease contract
U
اجاره نامه
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
executory contract
U
عقد موجل
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
formula of contract
U
صیغه عقد
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract
U
بی نتیجه ماندن قرارداد
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
forced contract
U
عقد مکره
futures contract
U
قرارداد اینده
futures contract
U
قرارداد سلف
gratuitous contract
U
عقد غیر معوض
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
dishonour a contract
U
قرارداد را محترم نشمردن
unilateral contract
U
قراردادایقاعی
social contract
U
قرارداد اجتماعی
social contract
U
قرار داد اجتماعی
simple contract
U
عقد منعقد درسند عادی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
service contract
U
قرارداد خدماتی
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
service contract
U
قرارداد خدمت
sales contract
U
قرارداد فروش
reward contract
U
عقد جعاله
revocable contract
U
عقد مجاز
revocable contract
U
عقد جایز
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
valid contract
U
عقد صحیح
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unconditional contract
U
عقد منجز
unauthorized contract
U
عقد فضولی
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
U
بمناقصه گذاشتن
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
the contract is still valid
U
خودباقی است
the contract is still valid
U
قراردادباعتبار
requirements of a contract
U
مقتضای عهد
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
parties to the contract
U
طرفین عقد
parties to the contract
U
متعاقدین
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract
U
پیمان نامه
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
U
متعاملین
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
multilateral contract
U
قرارداد چند جانبه
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
marriage contract
U
عقد نکاح
marriage contract
U
عقد نامه
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
void contract
U
عقد باطل
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
quasi contract
U
شبه قرارداد
quasi contract
U
شبه عقد
provisions of a contract
U
مواد قرار داد
provisions of a contract
U
شرایط قرار داد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com