English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open ditch U نهر روباز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ditch U سنگرکندن
ditch U ابرو کنار راه کنده
ditch U جوی
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch U ابرو
last-ditch U آخرین فرصت
last-ditch U وابسته به آخرین تلاش
last-ditch U مذبوحانه
to go into the ditch U با خودرو به خندق جاده رفتن
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditch U نهر
ditch U خندق
ditch U حفره
ditch U راه اب
ditch U نهراب گودال کندن
ditch U شهر
ditch U گودال
ditch U چاله
collector ditch U راه اب زهکش
complete ditch U گودبرداری کامل
road ditch U خندق جاده
imcomplete ditch U گود ناقص
complete ditch U گود کامل
intercepting ditch U نهر کوهی
intercepting ditch U جوی کوهی ابروی بالای کند
intercepting ditch U ابرو بالای خاکبرداری
road ditch U راه آب [کنار جاده]
road ditch U آبرو [جوی] کنار راه
quarter ditch U نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
border ditch irrigation U ابیاری نواری
as dull as a ditch-water U مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out U توسعه دادن
to open out U گستردن
open out U بسط دادن
open out U توسعه دادن
to open out U بسط دادن
the open U ملا عام
the open U ملاء عام
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open U هوای ازاد
to open out U باز کردن
open U باز کردن باز شدن
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U قابل بحث
open U اشکار
open U گشودن گشادن
open U واریز نشده
open U بی ابر
open U بی پناه
open U درمعرض
open U صریح
open U مهربان رک گو
open U بی الایش
open U مفتوح
open U ازاد اشکار
open U روباز
open U دایر
open U گشوده سرگشاده
open to any one U مباح
open U :باز
open U بازکردن
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U زمین باز گسترده
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U ازاد
open U فضای باز
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U باز
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
open the door to U مجال دادن به
open theft U سرقت مشهود
open to attack U در معرض حمله
open terrace U مهتابی
open subroutine U زیرروال باز
open syllable U هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open system U نظام باز
open system U سیستم باز
open system U سازگان باز
open to the public U اشکار در نزد همه
open to the public U واضح درنظر عموم
open wiring U سیمکشی باز
open wire U سیم هوایی
open wire U سیم لخت
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open universe U جهان باز
open treaty U معاهده باز
open travers U پیمایش باز
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
open trade U تجارت ازاد
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open to the public U برملا
open to the public U علنی
rights open to everyone U مباحات
open subrotine U زیرروال باز
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open hearted U دل و زبان یکی
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open hands U دست باز بودن
open hands U سخاوت
open handed U بخشنده
open handed U گشاده دست گشاده کف
open handed U دست باز
open guard U گارد باز
open group U گروه باز
open game U بازی باز شطرنج
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open fire U شروع
open fire U اتش
open hearted U راست باز خوش گمان
open heartedness U راست بازی
open heartedness U رک گویی صداقت
open space U گردشگاه ازاد
open space U میدان
open machine U ماشین باز
open loop U حلقه باز
open loop U مدار باز
open lines U خطوط باز شطرنج
open light U پنجره واشو
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent U سفارش خرید باز
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital U بیمارستان ازاد
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
open heartedness U خوش گمانی
open fire U شروع به تیراندازی کردن
open to question <adj.> U مورد شک
open-cast U معدنیکهدرآنذغالسنگوسایرموادکانیدرنزدیکسطحزمینیافتمیشوند
Open University U دانشگاهیدربریتانیاکهداوطلبانآزاددرآنجاتحصیلمیکنند
open prison U زندانیکهبهزندانیانآزادیبیشتریدادهمیشود
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
open secrets U سر افشا شده
to split open U با دو نیم شدن [از هم جدا شدن] باز کردن
open secrets U راز آشکار
open secret U سر افشا شده
open secret U راز آشکار
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
open-necked U پیراهنیابلوزبدونیقه
open-plan U ساختمانیکههرطبقهآنفقطداراییکمحوطهوسیعاستودارایاتاقنیست
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
to strike something open U با ضربه چیزی را باز کردن
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
open secret <idiom> U راز فاش شده
open one's heart <idiom> U از ته قلب حرف زدن
Open the door. U در درراباز کن
He is open to bribery. U اهل رشوه (رشوه گیری) است
In the open air. U در هوای آزاد.
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
open-handed <adj.> U دست و دلباز
with open arms U بااغوش باز بابازوهای گشاده
to lay open U اشکار ساختن
to keep an open house U مهمان نواز بودن
to keep an open house U در خانه باز داشتن
to keep open house U ازهرکس پذیرایی کردن
to keep open house U درخانه بازداشتن
to fly open U بازشدن
to break open U سوراخ کردن
to break open U شکستن
the secret will open to me U خواهد گردید
the secret will open to me U ان راز بمن اشکار
the open of a street U دهنه خیابان
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
to open a can of worms <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to lay open U هویدا
to open fire U شروع به اتش کردن
wide open U حمله
to open the door to U مجال دادن
to open the ball U پیش قدم شدن
to open the ball U اول رقصیدن
to open parliament U مجلس راافتتاح کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com