English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one in the dark U میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Dark Ages U ادوارتاریک
dark U تاریک
dark <adj.> U تیره
dark U تیره کردن تاریک کردن
dark horse U برنده غیرمترقبه
dark horses U برنده غیرمترقبه
the dark ages U قرون وسطی
the dark continent U افریقا
anode dark space U فضای تاریک اند
aston dark space U فضای تاریک استن
at dark U درشب
at dark U هنگام شب
cathode dark space U فضای تاریک کاتد
crookes dark space U فضای تاریک کاتد
crookes dark space U فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space U فضای تاریک کاتد
hittorf dark space U فضای تاریک هیتورف
dark adaptation U انطباق با تاریکی
dark adaptation U عادت کردن به تاریکی
dark adaptation U تطبیق با تاریکی
dark blue U ابی سیر
dark blue سرمه ای
dark bulb U نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
dark burn U خستگی
dark coloured U سیاه رنگ
dark current U جریان تاریک
electrode dark current U جریان تاریک
dark fiber U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fibre U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark green U سبزسیر
dark hued U تیره رنگ
dark hued U سیه فام
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
dark lines U خطوط تاریک
dark room U تاریکخانه عکاسی
dark room U اتلیه
dark trace screen U صفحه تصویر تاریک
dark trace tube U لامپ تصویر تاریک
faraday dark space U فضای تاریک فارادی
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
pitch dark U تاریک
pitch dark U قیرگون
pitch dark U سیاه
to grow dark U تاریک شدن
to keep dark U پنهان ماندن
dark age U دورهایکههمراهبافقدانفرهنگو پیشرفتهمراهباشد
dark glasses عینک آفتابی
In the dark corner of the room . U در گوشه تاریک اطاق
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
It is getting dark. U هواتاریک می شود
Try to be home before dark. U سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
A shot in the dark U تیری درتاریکی
I am in the dark. Iam not in the picture. U من در جریان نیستم
I bumped into the table in the dark. U تو تاریکی خوردم به میز
We lost our way in the dark. U راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
It is getting dark . U هوادارد تاریک می شود
dark horse <idiom> U کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
shot in the dark <idiom> U تیری درتاریکی
whistle in the dark <idiom> U سعی درفراموش کردن ترس
in the dark <idiom> U هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
It's too dark. آن خیلی تاریک است.
dark <adj.> U رنگ تیره
dark horse U تودار
dark horse U مرموز
dark horse U آب زیر کاه
dark secret U راز نهان
dark beige U رنگ کرم یا بژ تیره
dark brown U رنگ قهوه ای تیره
dark grey U رنگ خاکستری تیره
dark grey U رنگ موشی
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com