English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
production of electricity from nuclear energy U تولیدالکتریسیتهازانرژیهستهای
Other Matches
electricity U برق
Is there electricity? U آیا برق وجود دارد؟
electricity U مین نور یا گرما یا نیرو
electricity U نیروی کهربایی
electricity U الکتریسیته
negative electricity U الکتریسیته منفی
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
induced electricity U الکتریسیته القائی
frictional electricity U برق مالشی
electricity meter U کنتور برق
contact electricity U فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
negative electricity U برق منفی
voltaic electricity U برق ولتایی
overcharged with electricity U دارای برق زیاد
positive electricity U الکتریسیته مثبت
positive electricity U برق مثبت
pyro electricity U گرما برق
thermo electricity U گرما برق
static electricity U برق ساکن
static electricity U الکتریسیته ساکن
electricity cable U کابلالکتریسیته
electricity distribution U توزیعالکتریسیته
hydro-electricity U برقحاصلازآب
electricity cut U قطع برق
electricity cut U رفتن برق
electricity transmission U انتقالالکتریسیته
electricity production U تولیدالکتریسیته
animal electricity U الکتریسیته بدن
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
atmospheric electricity U برق جوی
electricity cut U خاموشی
waterproofed electricity supply U منبعالکتریسیتهضدآب
electricity generating room U اتاقتولیدالکتریسیته
production of electricity by the generator U الکتریسیتهتولیدشدهبوسیلهژنراتور
steps in the production of electricity U مراحلتولیدالکتریسیته
The water and electricity have been cut off our conversation , the U آب وبرق ما قطع شده است
transformation of mechanical work into electricity U انتقالکارمکانیکیبهالکتریسیته
production of electricity from solar energy U دستیابیبهالکتریسیتهبوسیلهانرژیخورشیدی
high-tension electricity transmission U امتدادبلندناقلالکتریسیته
non-nuclear U نااتمی
non-nuclear U غیراتمی
non-nuclear U ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
nuclear U مربوط به اتمی
nuclear U اتمی
nuclear U مغزی
nuclear U هستهای
nuclear dud U بمب عمل نکرده اتمی
nuclear strike U تک اتمی
nuclear cell U پیل اتمی
nuclear strike U تک هستهای
nuclear charge U بار هسته
nuclear chemistry U شیمی هستهای
nuclear structure U ساختار هستهای
nuclear submarine U زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
nuclear transformation U تبدیل هستهای
nuclear warfare U جنگ اتمی
nuclear warfare U میدان جنگ اتمی
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
nuclear detector U اشکارساز هستهای
nuclear configuration U ترکیب هستهای
nuclear winter U زمستان اتمی
nuclear reactor U پیل اتمی
nuclear reactor U راکتور هستهای
nuclear reactor U واکنشگاه هستهای
nuclear reactors U پیل اتمی
nuclear reactors U راکتور هستهای
nuclear reactors U واکنشگاه هستهای
nuclear families U خانواده هستهای
nuclear-free U مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد
nuclear family U خانواده هستهای
nuclear number U عدد جرمی
nuclear whorl U پیچهستهای
nuclear membrane U عضوهستهای
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nuclear size U اندازه هسته
nuclear parity U همطرازی اتمی
nuclear fusion U گداز هستهای
nuclear engineering U تکنولوژی هستهای
nuclear number U عدد هستهای
nuclear electron U الکترون هسته
nuclear magneton U مگنتون هسته
nuclear technology U تکنولوژی هستهای
nuclear equipoise U گلوله اتمی ممنوعه
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
nuclear fusion U همجوشی هستهای
nuclear fusion U گداخت هستهای
nuclear fission U انشقاق هستهای
nuclear fusion U ذوب هستهای
nuclear forces U نیروهای هستهای
nuclear reaction U واکنش هستهای
nuclear reaction U فرایند هستهای
nuclear radius U شعاع هسته
nuclear radiation U تشعشع هستهای
nuclear pile U پیل هستهای
nuclear fission U شکافت هستهای
nuclear power U انرژی هستهای
nuclear power U نیروی هستهای
nuclear energy U انرژی هستهای
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
nuclear particle U هستک
nuclear power station U نیروگاه هسته ای
nuclear power plant U نیروگاه هسته ای
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
nuclear power plant U تاسیسات انرژی هستهای
nuclear powered submarine U submarine nuclear
nuclear biological chemical U شیمیایی میکربی هستهای
nuclear binding energy U انرژی اتصال هستهای
nuclear power station U نیروگاه هستهای
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
effective nuclear charge U بار موثر هسته
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
nuclear boiler room U اتاقکمولدبخارهستهای
nuclear fusion energy U انرژی ذوب هستهای
nuclear power production U تولید انرژی هستهای
a declared [pronounced] opponent of nuclear power U مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com