English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
normal pool level U تراز بهنجار مخزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
normal energy level U تراز متعارفی
normal water level U تراز بهنجار اب
pool U چاله اب
pool U سوراخ کردن
pool U نقب زدن
pool U پارک موتوری
pool U تعمیرگاه
pool U قرقره متمرکز کردن یا محل تمرکز
pool U دوره
pool U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool U ابگیر
pool U مخزن
pool U منبع
pool U تصحیلات اشتراکی
pool U استخر
pool U حوض
pool U برکه چاله اب
pool U کولاب
pool U ائتلاف چندشرکت با یک دیگر
pool U ائتلاف
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U دسته زبده وکارازموده
pool U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool U شریک شدن باهم اتحادکردن
boat pool U حوضچه قایق
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
wading pool U استخر کودکان
rock pool U استخرکوچک
gold pool U صندوق مشترک طلا
motor pool U گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
motor pool U گاراژ
motor pool U خودروگاه
motor pool U پارک موتوری
bottom of the pool U تهاستخر
paddling pool U استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
pool tool U حفاری با میله توپر
resting pool U حوضچه ارامش
pool tool U میله زنی
pool rectifier U لامپ مایع
pool rectifier U یکسوکننده مایعی
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
pool equipment U وسایل پارک موتوری
pool cathode U کاتد مایع
pool ball U هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
condensation pool U استخرانقباض
pool tube U لامپ مایع
swimming pool U استخر شنا
swimming pool U حمام [با استخر]
swimming pool U گرمابه [با استخر]
mercury pool tube U لامپ مایع
grid pool tube U لامپ مایع شبکه دار
straight pool billiard U بازی مداوم 1/41 بیلیاردکیسهای
How deep is the swimming pool ? U گودی این استخر چقدر است ؟
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
consolidated motor pool U خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
bumper pool billiard U بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
mercury pool cathode U کاتد جیوهای
olympic size pool U اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
mobile equipment pool U بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
pool cathode tube U لامپ مایع
Football pool [British English] U قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
All members are entitled to use the swimming pool. U همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
normal U میانه متوسط
normal U عادی
normal U نرمال
normal U روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
normal U به هنجار
normal U معمولی
normal U هنجار معمول
normal U طبیعی
normal U متعارف بهنجار
normal U قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
normal U هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
normal U محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
normal U قائم
normal U عمود
normal U قایم
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
normal U عادی معمولی
normal U بهنجار
normal solution U محلول نرمال
normal state U حالت نرمال
normal stress U تنش شاغولی
normal stress U تنش نرمال
normal vector U بردار عمود
normal exit U درروی عادی
Now I'm back to normal. U حالا به حالت عادی برگشتم.
normal termination U پایان عادی
normal force U نیروی عمودی
normal force U تلاش عمودی
normal distribution U توزیع نرمال [ریاضی]
normal distribution U توزیع گوسی [ریاضی]
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
normal maintenance U محافظت عادی
Can't you just say hello like a normal person? U نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
normal voltage U ولتاژ عادی
normal vector U بردار قائم
normal fault U گسل طبیعی
normal maintenance U نگاهداری بهنجار
normal slump U درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
normal school U دارالمعلمین
normal good U کالای معمولی
normal good U کالای عادی
normal hydrocarbon U هیدروکربن نرمال
normal interval U فاصله معمولی صف
normal interval U از جلونظام
normal interval U فرمان از جلو نظام
normal form U صورت هنجار
normal acceleration U شتاب عمودی
normal acceleration U شتاب قائم
normal distribution U توزیع بهنجار
normal distribution U توزیع نرمال
normal curve U منحنی نرمال
normal charge U خرج معمولی توپ
normal band U نوار متعارفی
normal axis U محور عمودی
normal axis U محور قائم
normal opening U گشایش نرمال یا فرانسوی
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
normal profit U سود عادی
normal range U محدوده عادی
normal profit U سود متعارف
normal form U صورت عادی
normal salt U نمک خنثی
normal price U قیمت عادی
normal curve U منحنی بهنجار
normal school U دانش سرا
angle ti the normal U زاویه نرمال
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
normal price U قیمت متعارف
normal function U تابع بهنجار
normal plane U صفحه قائم
normal plane U توزیع نرمال
normal shock wave U موج ضربهای عمود
normal distribution curve U منحنی توزیع نرمال
normal bivariate distribution U توزیع دو متغیری نرمال
normal boiling point U نقطه جوش متعارفی
normal distribution curve U منحنی توزیع بهنجار
normal rate of return U نرخ بازده متعارف
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
normal zeeman effect U اثر بهنجار زیمان
normal zeeman splitting U شکافتگی بهنجار زیمان
normal glow discharge U تخلیه تابناک متعارف
normal freezing point U نقطه انجماد متعارفی
log normal distribution U لگاریتم توزیع عادی
normal temperature and pressure U شرایط متعارفی
normal error curve U منحنی خطای نرمال
normal probability curve U منحنی بهنجار احتمال
normal temperature and pressure U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
yield point at normal temperature U نقطه تسلیم در دمای بالا
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
machine wash in hot water at a normal setting U شستشوباماشیندرآبنرم وگرم
machine wash in warm water at a normal setting U شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
level U تراز کردن تراز
level U همسطح
level U سطح ارتفاع
level out U برابر کردن
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level U همسطح کردن
level U تراز بنایی
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U مستقیم
level out U یکنواخت کردن
level U مسطح
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
level with each other U در یک تراز
level with each other U برابر
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level U پایه
level U هم پایه
level U هم تراز
level U سطح برابر
level U هموار
level U الت ترازگیری
level U میزان
level U سطح
level U تراز
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
he did his level best U کوتاهی نکرد
level to U تراز کردن
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
level U یک دست
level U یک نواخت
level best U خیلی عالی
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level U رده
level best U خیلی خوب
level best U بسیارعالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com