English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
non maskable interrupt U سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
maskable U وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt U لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt U سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupt U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupt U خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt U سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt U توقف رخ دادن چیزی که در حال اتفاق است
interrupt U توقف
interrupt U وقفه
interrupt U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupt U سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupt U وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود
interrupt U قطع کردن
interrupt U منقطع کردن
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
interrupt U گسیختن
interrupt U جدا کردن
interrupt U ناتوان کردن وقفه
interrupt U اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt U حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt U نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupt U تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
interrupt U حرکت دادن وقفه
interrupt U اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
interrupt U ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
program interrupt U قطع برنامه
scanned interrupt U وقفه پویش شده
system interrupt U وقفه سیستم
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
to interrupt a view U جلو منظرهای را گرفتن
to interrupt any one's speech U سخن کسیرا گسیختن
to interrupt any one's speech U صحبت کسیرا قطع کردن
to interrupt any one's speech U در میان سخن کسی امدن
vectored interrupt U سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
vectored interrupt U وقفه برداری
To interrupt someone. To butt in. U تو حرف کسی دویدن
program interrupt U وقفه برنامه
priority interrupt U وقفه اولویت
automatic interrupt U قطع خودکار
automatic interrupt U وقفه خودکار
clock interrupt U وقفه زمان سنجی
external interrupt U وقفه خارجی
interrupt a connection U قطع شدن یک اتصال
interrupt driven U وقفه گرا
interrupt handler U گرداننده وقفه
interrupt vector U بردار وقفه
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
daisy chain interrupt U یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
machine check interrupt U وقفه بررسی ماشین
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
To interrupt someone . To cut some one short. U حرف کسی را قطع کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com