English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
noise suppressor U صدا خفه کن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suppressor U جلوگیری کننده
suppressor U موقوف کننده
suppressor U مقاومت ضد تداخل
suppressor U فرونشاننده
suppressor U وسیلهای که مانع را حذف میکند
suppressor U موقوف سازنده
flash suppressor U شعله پوش
flash suppressor U خنثی کننده شعله دهانه توپ
suppressor area U ناحیه بازدارنده
echo suppressor U طنین زدا
ground suppressor U برطرف کننده کوتهمداری
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
suppressor variable U متغیر بازدارنده
suppressor grid voltage U ولتاژ شبکه ترمز
noise U سروصدا
noise U اختلال
noise U سر و صدا
what noise is that? U این چه صدایی است
noise U نویز
noise U صدا
noise U پارازیت
noise U عامل مخل
noise U همهمه
noise U شایعه و تهمت
noise U خش
noise U صدا راه انداختن پارازیت
noise U طنین
noise U قیل وقال
noise U سر وصدا
noise U شلوغ
noise U اوا
noise U اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U نوفه
noise U سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise U منبع تغذیه
noise U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise U انتشار دادن
noise U سر و صدا
noise suppression U جلوگیری ازپارازیت
noise potential U پتانسیل نویز
they make much noise U خیلی صدا می کنند
shot noise U اثر ساچمهای
schottky noise U همهمه شوتکی
noise silencer U خاموشگر همهمه
noise suppression U پارازیت گیری
quantization noise U اختلال تدریج
they make much noise U زیاد شلوق می کنند
picture noise U پارازیت روی تمام صفحه نمایش
The noise kept me awake . U سروصدا نگذاشت بخوابم
The noise died down. U سروصدا ها خوابید
big noise U آدم مهمدریکارگان
white noise U نویز سفید
white noise U نوفه سفید
to make a noise U منتشر شدن
to make a noise U پهن شدن
to make a noise U شلوق کردن
to make a noise U صدا کردن
to make noise U سر و صدا کردن
noise pollution U الودگی صدا
ambient noise U نوعی صدای زیرابی
he makes most noise U میکند
humming noise U اغتشاش صوتی
i am unused to that noise U من به ان صدا اشنا نیستم
grid noise U پارازیت شبکه
impluse noise U نویز ضربه جریان
indistinct noise U صدای اهسته و نامعلوم
induced noise U پارازیت القاء شده
induced noise U نویزجریان قوی
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
grid noise U نویز شبکه
ambient noise U صدای اطراف
background noise U همهمه
background noise U اصوات مزاحم
background noise U پارازیت
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background noise U صدای پس زمینه
background noise U اختلال پس زمینه
galactic noise U تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
input noise U پارازیت ورودی
input noise U پارازیت اولیه
noise limiter U همهمه کاه
noise generator U خش زا
noise level U میزان خش
noise level U سطح پارازیت
noise immunity U مصونیت از اختلال
noise margin U تفاوت خش
make a noise U شلوغ کردن
make a noise U سر و صدا کردن
magnetic noise U نویز مغناطیسی
noise pollution U نوف الایی
line noise U پارازیت خط
line noise U اختلال
noise transmitter U فرستنده پارازیت
intensity of noise U شدت پارازیت
noise filter U صافی همهمه
input noise voltage U ولتاژ پارازیت اولیه
magnetic fluctuation noise U اثر برکهاوزن
singal to noise ratio U نسبت سیگنال به اغتشاش
The noise distracts my attention . U سروصد ا حواسم را پرت می کند
to make a noise in the world U مشهور شدن
Dont make so much noise. U اینقدر سروصدانکن
signal to noise ratio U نسبت پیام به همهمه
His invevtion made a noise in the world. U اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
noise reducing antenna system U انتن ضد همهمه
He is a bih shot ( noise ) in this town . U جزو کله گنده های شهر است
I hear a strange noise ( voice , sound ) . U صدای غریبی به گوشم می رسد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com