Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
national money income
U
درامد ملی پولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
national income
U
درامد ملی
real national income
U
درامد ملی واقعی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
national net income
U
درامد خالص ملی
national income determination
U
تعیین درامد ملی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
net national income
U
درامد خالص ملی
money income
U
درامد پولی
money income
U
مزد و حقوق
income velocity of money
U
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
Protection money. Racket money.
U
باج سبیل
Money for jam . Money for old rope .
U
پول یا مفتی
money begets money
<idiom>
U
پول پول می آورد
national
U
ملی
national
U
وابسته به قوم یاملتی
national
U
قومی
national
U
تبعه
national
U
شهروند
national
U
در سطح ملی
national economy
U
اقتصاد ملی
national accounting
U
حسابداری ملی
national expenditures
U
مخارج ملی
national objectives
U
هدفهای ملی
national output
U
تولید ملی
national product
U
تولید ملی
national plan
U
برنامه ملی
national finance
U
مالیه ملی
national flag
U
پرچم ملی
national defense
U
دفاع در سطح ملی
national guard
U
گارد ملی
national command
U
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
national highway
U
راه اصلی
national highway
U
شاهراه
national park
U
باغ ملی
foreign national
U
ملیت خارجی
national mourning
U
سوگواری ملی
national dividend
U
سود سهام ملی
national demand
U
تقاضای ملی
national ensign
U
پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
national insurance
U
بیمه اجتماعی
national insurance
U
بیمه ملی
national parks
U
باغ ملی
national loan
U
وام ملی
national defense
U
دفاع ملی
national defence
U
پدافند ملی
national infrastructure
U
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national defence
U
دفاع ملی
national anthems
U
سرود ملی
national investment
U
سرمایه گذاری ملی
national anthem
U
سرود ملی
national service
U
خدمت ملی
foreign national
U
تبعه خارجی
local national
U
اهل محل
national debt
U
قرضه ملی
national government
U
ائتلافدولت
national consumption
U
مصرف ملی
national debt
U
قرض ملی
national debt
U
بدهی ملی
national service
U
خدمت نظام وظیفه
national culture
U
فرهنگ ملی
national convention
U
مجمع ملی
local national
U
سکنه محلی
national expenditures
U
هزینههای ملی
national assembly
U
مجلس ملی
national asset
U
دارائی ملی
national bank
U
بانک ملی
national budget
U
بودجه ملی
national capital
U
سرمایه ملی
national component
U
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national wealth
U
ثروت ملی
national supply
U
عرضه ملی
national strategy
U
مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
national reserve
U
اندوختگاه ملی
national planning
U
برنامه ریزی ملی
national policy
U
خط مشی ملی
national policy
U
سیاست ملی
national pride
U
شعوبیه
national programs
U
برنامههای ملی
national round
U
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
national reserve
U
پاستگاه ملی
national salute
U
احترام به پرچم ملی
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
national strategy
U
استراتژی ملی
national state
U
دولت ملی
national spending
U
مخارج ملی
national sovereignty
U
حاکمیت ملی
national security
U
امنیت ملی
national saving
U
پس انداز ملی
ministry of national defence
U
وزارت پدافند ملی
member of the national team
U
عضو تیم ملی
national balance sheet
U
ترازنامه ملی
men's national round
U
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
ministry of national defence
U
وزارت دفاع ملی
gross national quality
U
کیفیت ناخالص ملی
gross national expenditure
U
هزینه ناخالص ملی
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
national broadcasting network
U
شبکهجهانیپخشبرنامه
national debt burden
U
بار قرضه ملی
national economic budget
U
بودجه اقتصادی ملی
National Health Service
U
سیستمتفمینسلامتعمومی
the national consultative assembly
U
مجلس شورای ملی
national consulative assembly
U
مجلس شورای ملی
gross national product
U
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
front de liberation national
U
فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
ministry of national economy
U
وزارت اقتصاد ملی
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
net national product
U
محصول خالص ملی
gross national product
U
محصول ناخالص ملی
gross national product
U
تولید ناخالص ملی
mean income
U
درامد متوسط
income
U
دخل
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
income
U
عواید
income
U
عایدات
income
U
ریزش فهور
income
U
ورودیه جدیدالورود
income
U
مهاجر واردشونده
income
U
عایدی
income
U
جریان
income
U
درامد
nominal gross national product
U
محصول ناخالص ملی اسمی
To squander tyhe national wealth.
U
ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
national crime information center
U
شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
national computer graphics association
U
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
real gross national product
U
تولید ناخالص ملی واقعی
american national standards institute
U
موسسه ملی استانداردهای امریکا
potential gross national product
U
تولید ناخالص ملی بالقوه
american national standards institute
U
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
american national red cross
U
نشان صلیب سرخ امریکا
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
income determination
U
تعیین درامد
per capita income
U
درامد سرانه
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
personal income
U
درامد سرانه
ordinary income
U
درامد عادی
income effect
U
تناسب خرید با درامد
income forgone
U
درامد صرف نظر شده
income forgone
U
درامداز دست رفته
permanent income
U
درامد دائمی
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
personal income
U
درامد شخصی
temporary income
U
درامد موقتی
supplementary income
U
درامد تکمیلی
stream of income
U
جریان درامد
imputed income
U
درامد ضمنی
the p of income to expenses
U
نسبت درامدبه هزینه
income tax
U
مالیات برعایدات
imputed income
U
درامد انتسابی
income accounts
حساب های درآمد
income analysis
U
تحلیل درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
income per capita
U
درامد سرانه
live up to one's income
U
به اندازه درامد خود خرج کردن
psychic income
U
درامد بی دردسر
psychic income
U
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
median income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد میانی
notional income
U
درامد فرضی
nominal income
U
درامد اسمی
real income
U
درامد واقعی
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
relative income
U
درامد نسبی
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
labor income
U
درامدهای کار
net income
U
درامد خالص
income leakage
U
نشت درامد
income leakage
U
کسر درامد
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
income policy
U
سیاست درامدی
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
income velocity
U
سرعت گردش پول
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
income tax
U
مالیات بر درامد
marginal income
U
درامد نهائی
present income
U
درامد جاری
present income
U
درامد حال
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
distribution of income
U
توزیع درامد
income distribution
U
توزیع درامد
earned income
U
درامد تحصیل شده
earned income
U
درامدکسب شده
earned income
U
درامدحاصله از کار
income support
U
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
windfall income
U
درامد باد اورده
economic income
U
درامد اقتصادی
wage income
U
درامدمربوط بکار
fixed income
U
درامد ثابت
disposable income
U
درامدقابل استفاده
flow of income
U
جریان درامد
flow of income
U
گردش درامد
disposable income
U
درامد دریافتی
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
U
درامد قابل تصرف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com